تعجب یک حالت زودگذر روانی و فیزیولوژیکی است که حیوانات و انسانها در مواجهه با رویدادهای غیر منتظره از خود بروز میدهند. تعجب میتواند ظرفیتهای (valence) مختلفی داشته باشد؛ یعنی میتواند خنثی، خوشایند، ناخوشایند، مثبت، یا منفی باشد. بعلاوه، شدت تعجب میتواند از خیلی-متعجب (پاسخ جنگ و گریز) تا کمی-متعجب متغیر باشد.

به نظر برخی از محققین، تعجب ویژگیهای ضروری هیجانهای پایه را داراست. روانشناس آمریکایی، پاول اکمن، مطالعات میان فرهنگی تعجب را یکی از شش هیجان پایه به حساب آورد. برخی دیگر، تعجب را جزو هیجانها نمیدانند بلکه آن را یک حالت ذهنی ( Cognitive state) در نظر میگیرند.
تحقیر
تحقیر تحقیر نوع واکنش به نقض استانداردهای اجتماعی است. بعبارت دیگر، تحقیر نتیجه ارزیابی منفی دیگران و یا اعمال آنها میباشد. روانشناس آمریکایی، پاول اکمن، مطالعات میان فرهنگی تحقیر را یکی از شش هیجان پایه به حساب نیاورده و آن را ترکیبی از هیجانهای پایه، نفرت و خشم، میداند.
تنهایی
تنهایی پاسخی پیچیده و عمدتاً ناخوشایند به انزوا یا کمبود همصحبتی است. این پاسخ معمولاً شامل احساس اضطراب از کمبود ارتباط و اشتراک با دیگران است که از گذشته شروع شده و تا به آینده ادامه خواهد داشت. البته این احساس ممکن است زمانی که فرد در اطراف خود افرادی را دارد نیز وجود داشته باشد. تنهایی میتواند حاصل عوامل مختلفی چون عوامل اجتماعی، ذهنی و احساسی باشد.
تحقیقات نشان دادهاند که این احساس بین گروههایی از افراد که ازدواج کردهاند، در رابطه هستند، درون خانواده هستند یا شغل موفقی دارند بسیار شایع است. این مسئله موضوعی است که از روزگار باستان تاکنون بسیار مورد کاوش واقع شده است. تنهایی را درد اجتماعی نیز تفسیر میکنند، یک مکانیزم روانشناختی برای هشدار به افرادی که منزوی شدهاند و ترغیب آنها به جستجوی ارتباطات جدید.
تنهایی در عرفان اسلامی
یکی از منزل های عرفان که بسیار مورد تاکید است و سرمنشأ خودشناسی و در نهایت خداشناسی و درک وحدت خواهد بود، عزلت و خلوت است. از نظر عرفا خلوت برای رسیدن به اهداف الهی واجب است. نمی توان ترک مردمان و موجودات نکرد، احتیاجات مادی را به کمترین حد نرساند، خود را فارغ از دغدغه های دنیوی به نفس مشغول نداشت و ره به سوی حقیقت نبرد.ابن عربی در باب خلوت در چند اثر حرف زده که از آن دسته رساله تحفه السفره و الانوار فیما یمنح صاحب الخلوه من الاسرار را می توان نام برد.
در دستگاه معرفتی ابن عربی آن که عزلت می جوید سه نیت دارد، اول نگه داشتن خود از شر مردم. دوم مردم از شر خود که ابن عربی می گوید این مهم ترین و متعالی تر از اولی است.سومین نیت به گفته ابن عربی عزلت برای ایثار صحبت مولی است؛ این سومی راهی است برای وقوف یافتن به سر وحدانیت و عبور از خود به جهت معرفت الهی. ابن عربی عزلت را که همان دوری از مردمان و اجسام است مقدمه خلوت می داند. ابن عربی در ادامه رساله اسرارالخلوت به کراماتی که حاصل از خلوت خواهد بود، اشاره می کند و این که گزیننده خلوت که به درجه ترقی ازعالم مادی می رسد باید چه کند که همچنان حق طلب و حق جو باشد و در توانایی فرامادی خود به راه شیطانی و ناحق نرود. او می گوید عارف باید در این حالت از خدا جز خدا طلب نکند؛
خجالت
شرم یا خجالت یک عاطفه اجتماعی است که در روابط اجتماعی در بعضی افراد ظاهر میشود.
این حالت از احساس درونی خود کمتر پنداشتن در برابر فرد مقابل حاصل میشود و در برخی موارد آنقدر شدت مییابد که تمامی دیگر حالات اجتماعی فرد را مختل میسازد.
شرم عشقی
شرم عشقی (به انگلیسی: Love shyness)، یک نوع خاص از کمرویی شدید و مزمن است که مانع روابط صمیمی میباشد، این درجه از کمرویی بقدری است که باعث مهار درونی شخص در برابر ایجاد آشنایی و سکوت در برابر شرکای بالقوه میشود، که این امر بهشدت مانع از شرکت شخص در اظهار عشق و ازدواج است.
بنابرتعریف، مردمان دچار شرم عشقی نمیتوانند در موقعیتهای غیررسمی نظیر موقعیتهایی دارای پتانسیل ایجاد روابط رمانتیک و یا در برابر موقعیتهای دارای پتانسیل رابطه جنسی نقشی قاطعانه داشتهباشند. به عنوان مثال، یک مرد نرمال و دگرجنسگرای دارای شرمعشقی شروع گفتگو با زنان برایش مشکل است، چراکه از احساسات قوی اضطراب اجتماعی رنج میبرد.
دیدگاههای مختلف در رابطه با شرم عشقی
بسیاری از روانشناسان بر این باورند که عشق گریزی میتواند بدون وجود ترسهای دیگر و یا اختلالات اضطرابی، مانند ترس یا اضطراب اجتماعی نیز رخ دهد و میتوان آن را تنها در مورد مسائل مربوط به شروع ایجاد رابطهٔ صمیمی و خودمانی دانست و به دیگر روابط اجتماعی ربطی نداد.
نظریه دلبستگی
نظریه دلبستگی (به انگلیسی: Attachment theory)، نظریهای در روانشناسی است که سعی در توضیح دلایل دلبستگی انسانها به یکدیگر دارد. اصطلاح دلبستگی برای اشاره به روابط اجتماعی-عاطفی محکم و دایمی به کار میرود. کودکان تمایل دارند به برخی اشخاص به ویژه مادرشان بچسبند و در حضور انها احساس امنیت کنند. روان شناسان در ابتدا براین باور بودند که دلیل دلبستگی به مادر، منبع غذا بودن اوست و غذا یکی از نیازهای نخستین نوزادان را تشکیل میدهد. اما پرسشهایی پیش امد. برخی حیوانات به ویژه پرندگان، نیدی-فوژ یعنی لانه-گریز هستند و بچههای انها بلافاصله پس از انکه به دنیا می ایند و یا سر از تخم در میاورند، از لانه بیرون میروند و غذای خود را خودشان به دست میاورند. مثلاً جوجه اردک و جوجه مرغ، از همان بدو تولد خودشان غذا میخورند، اما با این حال باز هم به دنبال مادرشان میروند. احساس راحتی از حضور مادر نمیتواند به دلیل نقش وی در تغذیه بچهها باشد. سری ازمایشهای بسیار معروف دربارهٔ میمونها نشان داده است که در دلبستگی مادر-فرزند، نیازهای دیگری، جز نیاز به تغذیه وجود دارد.
در حالی¬که پژوهش درباره دلبستگی توسط مشاهده خانوادههایی جرقه خورد که بخاطر جنگ جهانی دوم از هم¬گسیخته شده بودند، ریشه¬های نظری آن را می¬توان در نظریه تکاملی نوین ردیابی کرد (سیمپسون،۱۹۹۹؛ فرالی، ۲۰۰۲). همانگونه که بالبی مشاهده کرد، مجاورت مادر- کودک برای بقای ژنتیکی ضروری است (بالبی، ۱۹۶۹،۱۹۸۲). نوزادان میتوانند با تولید صداهای ناراحت کننده هنگام جداشدن از مراقبشان و درخواست نیرومند برای بازگشت آنها در حفظ مجاورت نقش داشته باشند. بالبی این را یک راهبرد خوب برای تضمین زنده ماندن نوزاد کوچک و درمانده می داند. نظریه دلبستگی توضیح میدهد که تا جه اندازه ارتباط بین والدین و کودک بر رشد او موثر است.
برونگرایی و درونگرایی
برونگرایی و درونگرایی نظریست که توسط کارل یونگ در سال ۱۹۲۰ ارائه شد و در آن به مسئله گرفتن انرژی انسان از دنیای بیرونش میپرداخت. بسیاری از افراد درونگرایی را همراه به سکوت و خجالت همراه میدانند در مقابل آن انسانهای برونگرا افرادی هستند که اجتماعی و شاد هستند.این نظریه بر این اصل استوار است که درونگراها انرژی خود را درون خود دریافت میکنند(ایدهها و مفاهیم را از ذهن) و برون گراها انرژی خود را از دنیای بیرون خود و در ارتباط با دیگران.
خشم
خشم وضعیتی روانیاست که درگسترهٔ آزردگی اندک تا غضب شدید میگنجد. معلولهای فیزیکی خشم شامل، تندشدن ضربان قلب، افزایش فشار خون و میزان آدرنالین در خون است. از دید عدهای، خشم بخشی از واکنش مغز به بیمناکیاش از درد است. هنگامی که شخص خودآگاهانه تصمیم به اقدام میگیرد تا بلافاصله رفتار تهدیدکنندهٔ نیروی بیرونی دیگری را متوقف کند، خشم احساس غالب (رفتاری، ذهنی و کالبدشناختی) در وی میشود.
نمودهای خارجی خشم را در حالات چهره و بدن، واکنشهای کالبدشناختی و گاه رفتارهای تهاجمی در ملأ عام توان یافت. مثلاً جانوران و آدمیان بانگهای درشت بر میآورند، میکوشند که بزرگتر جلوه کنند، دندان مینمایند و خیره میشوند. خشمْ الگویی رفتاریاست که برای زنهاردادن به تعرضکنندگان طراحی شدهاست تا از رفتار تهدیدکنندهشان دست کشند. درگیری فیزیکی، بدون ابراز پیشاپیش خشم توسط یکی از طرفهای درگیر، خیلی به ندرت رخ میدهد. بعضی هابه این باورندکه خشم یکی ازخواص نفس بوده که دراثر عمل ویاحالت غیر پسندیده از باطن خروج کرده و حالت زنده جانانرا متغیرساخته و حتی باعکس العمل خطرناک میشود.کسانیکه خشم خودراخورده میتوانند، عمل بدی از آنها سر نمیزندکه این عمل بسیارمشکل بوده وظرف بزرگی میخواهد.
رنج
رنج یا الم یا درد در معنای فلسفی آن، احساسی بنیادین است که خصلتی ناخوشایند و تنفربرانگیز دارد و هنگامی که شخص چیزی را از دست میدهد یا در معرض از دست دادن قرار میگیرد در وی ایجاد میشود.
در روانشناسی
رنج ممکن است حتی با بدست آوردن چیزی در انسان ایجاد گردد و فقط در از دست دادن چیزها نیست که درد و رنج بوجود میآید. رنج و لذت دو احساس متقابل اند.
سودازدگی
سودازَدگی یا مالیخولیا (از یونانی: μελαγχολία به معنی: اندوه) نوعی افسردگی است که مهمترین ویژگی آن بیلذتی همراه با اختلال بارز روانی-حرکتی و بیاشتهایی و کموزنی و احساس گناه است.
در پزشکی مدرن واژهٔ مالیخولیا فقط به نشانههای ذهنی و عاطفی افسردگی اشاره دارد اما به طور تاریخی مالیخولیا (ملانخولیا) میتوانسته نشانههای جسمی نیز علاوه بر نشانههای ذهنی داشته باشد و وضعیتهای سودازدگی بیشتر بر اساس علت مشترک آنها تا صفات ویژهشان طبقهبندی میشدند.
در لغتنامه دهخدا آمده است: گونهای بیماری عصبی است که با اختلال قوای عضلانی و دماغی همراه است و معمولاً در دنبالهٔ فلج عمومی یا تحت شکنجهٔ شدید روحی و جسمی (محبوسانی را که شکنجهٔ شدید میدهند) و یا براثر بیماری صرع یا در اشخاص هیستریک و یا بطور مادرزادی پدید آید. مبتلایان به این مرض گاه از خوردن و آشامیدن خودداری مینمایند به نحوی که به حالت مرگ میرسند و گاهی خودکشی میکنند. برای معالجهٔ این بیماران استراحت کامل و مسافرت به نقاط خوش آب و هوا و جدا بودن از افراد دیگر و از حوادث لازم است. این معالجه باید با تجویز داروهای مقوی قوای دماغی همراه باشد.
همچنین مالیخولیا در کاربرد تاریخی خود اختلالات ذهنی، که امروزه ممکن است روانگسیختگی (اسکیزوفرنی) یا اختلال دوقطبی نامیده شوند، را هم دربرمیگرفتهاست.
شک
شک یا تردید وضعیتی بین اعتقاد و عدم اعتقاد است که در آن عدم قطعیت، سوء ظن یا عدم اطمینان به یک ادعا، عمل، تصمیم یا انگیزه وجود دارد. شک برخی تصورات که "واقعیت" پنداشته میشوند به پرسش میگیرد، و شاید به تاخیر یا رد عمل به علت نگرانی از اشتباه بودن آن بپردازد. برخی تعاریف به وضعیت ذهنی معلقبودن میان دو گزاره متناقض تاکید میکنند که موافقت با هر کدام از آنها دشوار است. (مقایسه با پارادوکس)
سوءظن
سوءظن یا شک به معنای «گمان بد» در مقابل «حسن ظن» به معنای «گمان نیک» میباشد. اگر به فردی که او را کاملا نمیشناسیم و یا به کاری که از درستی آن اطمینان نداریم، گمان بد داشته باشیم، میگویند به او به آن سوء ظن داریم. در اسلام تاکید بر حسن ظن شده است و سوء ظن گناه به شمار میرود: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا اجْتَنِبوا کَثیرا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ.» (حجرات: 12) ای مؤمنان، از بسیاری از گمانها بپرهیزید که پاره ای از آنها گناه است.
حسن ظن
در لغت به معنای «گمان نیک» در مقابل سوء ظن به معنای «گمان بد» میباشد. در اصطلاح یعنی تا زمانی که بد یا اشتباه بودن فرد یا کاری مشخص نشده باشد، فرض را بر درستی آن گذاشتن. اگر به فردی که او را کاملا نمیشناسیم و یا به کاری که از درستی آن اطمینان نداریم، گمان نیک داشته باشیم، میگویند به او به آن حسن ظن داریم. در اسلام تاکید بر حسن ظن شده است و سوء ظن گناه به شمار میرود.
رشک
رَشک یا حسادت احساسی است که هنگام کمبود نسبت به ویژگی، دستاورد یا داشتههای برتر فردی دیگر روی میدهد و فرد حسود یا میخواهد که آن را داشته باشد و یا آنکه میخواهد دیگری آن را نداشته باشد.
رویکرد روانشناسی فلسفی و هیجانرفتار
فرض ما این است که حسادت، یک هیجان است. که البته برخی میگویند که یک هیجان صرف نیست. زیرا بنا بر باور این عده، هیجانها طیف بزرگتری از احساسات را در بر میگیرند. با این حال، هیجانها سندرمی از افکار، احساسات، انگیزشها و جنبشهای بدنی هستند که در سطح ناخودآگاه ذهن، به هم متصل میشوند، طوریکه یک اپیزود هیجانی خاص، آنطور که در ناخودآگاه وارد شده، جلوه گر و احساس نمیشود. بلکه ممکن است به چیزی متفاوت تبدیل شود. مثلاً وقتی عناصر غم با خشم در سطح ناخودآگاه با یکدیگر ترکیب میشوند، بروز آن در سطح رفتار (هیجان رفتار) به شکل حسادت خواهد بود. البته، خطوط ویژهای از سندرم هیجانی حسادت هنوز مورد بحث است. اما آنچه که از منظر روانشناسی فلسفی و هیجانرفتاری، قابل تفسیر است، حسادت شامل یک فرد حسود است (موضوع) و جزء دیگر آن کسی است که مورد حسادت واقع میشود (رقیب)- که رقیب میتواند، شخص یا گروه هم باشد. داشتنِ چیزی یا داشتن ظرفیت یا صفتی که برای رقیب به عنوان «خوب» مطرح میشود، در اینجا، ملاک تعریف خواهد بود. البته داشتن آن چیز، امکان دارد که تنها بخشی از داراییهای شخص باشد (مانند جواهرات گرانبها، یا بهترین بازیکن جهان بودن) یا چیزی باشد که به آسانی دو برابر شده است. گاهی اوقات البته، شاید حتی به منفعت، شادی یا برخی حالتها و وضعیتهای روانی که به (رقیب) نسبت داده میشود، باشد حتی اگر از نظر فیزیکی بین آن دو تفاوتی در آنچه که مورد حسادت قرار میگیرد، وجود نداشته باشد.
بسیاری از فیلسوفانی که به دنبال تعریف حسادت هستند، آن را نوعی احساس سرخوردگی میدانند که در شخصی که حسادت میورزد، قابل تشخیص است به این صورت که حسود میگوید: «من خوب نیستم». بسیاری، نه همه، بر این باورند که حسادت شامل میلی است به اینکه گفته شود: «من خوب نیستم و البته رقیب هم خوب نیست». حسادت در بسیاری از موارد علامت یا نمونهای از تمایل انسان است به مقایسه کردن رفاه یا خوشی خود نسبت به دیگری یا دیگران. با در نظر گرفتن اینکه از نظر او یا دیگران «خوب بودن»، چگونه تعریف شود. تعریف مؤثر از حسادت این است که: «حسادت، دردی است نسبت به خوشبختی دیگران» و از منظر هیجانرفتار، غم و خشمی است نسبت به اهدافی که دیگران دست یافتهاند و فرد حسود به آن دست نیافته است.
حسادت گرایشی است از روی ناراحتی و غم نسبت به خوشی دیگران، ولو اینکه از رفاه آن شخص و خوشی او نکاهد. این بیمیلی و اکراه نسبت به دیدن خوشی خود، که بسیار در سایه قرار گرفته است، نسبت به دیگران وابسته به آن است که به صورت متعارف، ما زندگی آسوده را چگونه برای خود، تعریف کرده باشیم و این بینش نه به دلیل ارزش ذاتی و درونی آن از خوشی خودمان است، بلکه به این دلیل است که با دیگران مقایسهاش می کنیم. جهت حسادت دست کم برحسب آرزوهای کسی است که با خراب کردن و درهم ریختن خوشبختی دیگران میسر میشود. حسادت شهوتی (تمایلی است شدید و عصبی) که تنفر و کینهجویی کسی را به کسی که مستحق چیزی است که به دست آورده و به آن دست یافته است، نشان می دهد.
تفاوت حسادت و دلواپسی از دست دادن:
در زبان معمولی، تمایل به این است که حسادت و دلواپسی از دست دادن (به انگلیسی: ) را با هم یکی بدانند، اما توافق فلسفی بر این است که آنها، دو هیجان جداگانهاند. هنگامی که از نظر زبانی، گفته می شود که کسی دچار دلواپسی از دست دادن است، شنیده می شود که او بر این باور است که، آن شخص دیگر خوب است و وی نگران است که نکند او را از دست بدهد. هم حسادت و هم دلواپسی از دست دادن دارای ۳ جزء هستند: یک شخص، یک رقیب و یک تعلق (یا چیزی که در تملک رقیب وجود دارد، متعلق به اوست و او به آن دست یافته است). البته، این تشابه، سطحی است و بین آنها یک تفاوت بنیادین وجود دارد. شخصی که به رقیب حسادت میورزد، بر «تعلق» یا دارایی رقیب متمرکز است، اما فردی که دچار دلواپسی از دست دادن است، بر روی «رقیب» متمرکز است و می ترسد که او را از دست بدهد یا ترس از دست دادن دارد. جایگاه مورد حسادت در رشک بردن و حسادت، درارتباط با رقیب است اما جایگاه حسادت فردی که دچار دلواپسی از دست دادن است، خود رقیب است. تفاوت دیگر، مابین فرد حسود و کسی که دچار دلواپسی از دست دادن است، آن است که: برای فرد حسود، وقتی متعلقات از رقیب او به کسی دیگر داده شود، او به آن فرد دیگر رشک میورزد و نسبت به رقیب احساسی ندارد. در واقع رقیب قابل عوض شدن است نه متعلقات او. و اگر این دارایی ها توسط کسی دیگر مورد استفاده قرار گیرد، ناراحت می شود. ولی رقیب نمی تواند او را ناراحت کند. اما کسی که دچار دلواپسی از دست دادناست، در مسیر دیگری است، زیرا مسئلۀ او خود رقیب است و نه تعلقات او. از این رو شاید بتوان گفت که رشک، حسادتی خوش خیم است و دلواپسی از دست دادن، حسادتی بدخیم و مرضی است که حتی چنین فردی، در صورتی که احساس کند که دیگر رقیب در تملک او نیست و یا به او بیتوجه است، در فکر نابود کردن او برآید. چنانکه در حسادتهای عشقی و روابط عاطفی مرضی در شکلهای «هذیان خیانت»، چنین امری بسیار به وقوع پیوسته است.
تعابیر دیگر از حسادت و رشک
همچنین ممکن است حسادت از احساس عزت نفس پایین فرد ناشی شود که باعث مقایسهٔ اجتماعی نسبت به بالا خواهد شد که تصویر شخصی فرد را تهدید میکند: فرد دیگری چیزی دارد که فرد حسود داشتن آن را مهم تصور میکند. حسادت احساسی است که بیش از همه خود شخص را آزار میدهد.
پروفسور رولف هوبلمی گوید که: "حسادت وقتی به وجود میآید که شخص احساس کند آنچه دارد، کمتر از آن چیزی است که باید داشته باشد. هیچ چیزی وجود ندارد که باعث حسادت نشود، مادی یا غیر مادی، من میتوانم به سرنوشت یک نفر یا به کسی که برنده یک جایزه شده حسودی کنم، ولی به طور کل وقتی انسان حسودی میکند که آنچه که دیگری دارد برایش ارزش داشته باشد. مثلاً من که حوصله جمعآوری تمبر را ندارم به کسی که این کار را میکند حسودی نخواهم کرد."
حسادت در هر جامعه معنی خاصی دارد. در هر جامعهای، داشتن چیز بخصوصی که در آن جامعه ارزش جلوه میکند، موجب حسادت میشود. در جامعه امروز حتی آگهیهای تلویزیون سعی میکنند با توجه به این ضعف بشری مردم را به سوی استفاده از یک کالایبخصوص یا انجام عملی تشویق کنند. جامعه سرمایه دار از حسادت مردم جهت منفعت بیشتر استفاده میکند، زیرا حسادت یک انگیزهاست و باعث جاه طلبی و افزایش انرژی میشود.
حسادت در واقع به خاطر خانه بزرگتر، اتومبیل سریع تر و زیبایی بیشتر نیست، بلکه انسان به خاطر این که شخص به علت داشتن چیزی مورد احترام واقع میشود، حسادت میورزد.
حسود هیچ وقت فکر نمیکند آن فردی که بیشتر دارد حتماً خیلی سخت تر کار کرده، او گمان میکند که هر موقعیت بهتری، چه از نظر روانی یا مالی قیمتی دارد که شخص حسود هرگز حاضر به پرداخت آن نیست.
اکثر افراد حسود فکر میکنند که حق آنان ضایع شده و آنها کمتر از دیگری به حقشان رسیدهاند. حسودانی که میپذیرند دیگری حقش بوده که بیشتر بهره ببرد، رنج بیشتری میکشند. این حسودان سعی میکنند با یک رفتار خشونت آمیز به فرد مورد حسادتشان حمله کنند. یعنی آنها با تمام قوا عملی انجام میدهند که طرف مقابل از امکانات بهتری که دارد لذت نبرده و به این وسیله هر آنچه باعث یادآوری عدم موفقیت او میشود نابود میکنند. این افراد، محبوب دیگران نیستند و معمولاً چهره واقعی خود را نشان نمیدهند و همیشه تظاهر میکنند که دیگری را تحسین میکنند، ولی در واقع بسیار رنج میکشند.
حسادت یک احساس مطلق نیست، بلکه مخلوطی است از خشونت و شکست. خشونتی که حسود احساس میکند مانع از رنج بیشتر او از شکست میشود.
اگر شخص حسود جلوی خشونتش را بگیرد بیشتر از شکست رنج میکشد. چنین شخصی متوجه میشود که اگر او تمام قدرتش را هم به کار ببرد به حق دیگری نخواهد رسید. به همین دلیل فرد دچار افسردگی شدید و فلج کنندهای میشود. زیرا از خودش سؤال نمیکند که به چه وسیلهای فرد مورد نظر به خوشبختی رسیدهاست.
در کتاب مقدس مسیحیت، حسادت تحت عنوان«گناه مرگ آور» آمده ولی در واقع واکنش طبیعی انسان جهت جلوگیری و ممانعت از افسردگی است.
حسادت هیچ دلیل بیولوژی ندارد بلکه به مرور زمان و در اثر تجربیاتی که شخص حسود در زندگی به دست میآورد، شکل میگیرد. معمولاً شخصیت حسود در اثر شناخت فردی غلط گسترش مییابد. این افراد در محیطی بزرگ شدهاند که انجام خواستههای دیگران مهم تر از خواسته و علاقه فردی خودشان بوده و آنها هیچ وقت موقعیتی نداشتند که به دنبال علائق و استعدادهای فردی خودشان بروند و بفهمند از چه کار و فعالیتی بیشتر لذت میبرند.
این انسانها احساس میکنند فقط وقتی خواستههای دیگران را کامل انجام دهند مورد قبول مردم میباشند. این افراد معمولاً بیشتر اوقات دروغ میگویند و مرتباً به دنبال این هستند کاری کنند که بدان وسیله رضایت دیگران را کسب کنند.
چگونگی خلاصی از حسادت
خوشبختی و رضایت همیشگی در هر جامعهای در مقایسه با وضعیت موجود افراد آن جامعه صورت میگیرد. زیرا بشر با همین مقایسه اجتماعی زندگی میکند و اسیر انتظارات اجتماعی خود میباشد.
هر انسانی باید سعی کند استعداد و امکانات فردی خودش را بیابد؛ زیرا شخص حسود کسی است که خیلی کم در مورد خودش میداند و در حقیقت هیچ اطلاعی از توانائیهای خودش ندارد و به همین دلیل زندگی اش را بر اساس یک شخصیت غلط برنامه ریزی کرده و خود را با گروهی مقایسه میکند که به طبقه اجتماعی دیگری تعلق دارند و با ارزشهای اخلاقی و اجتماعی متفاوتی زندگی میکنند که شخص حسود هرگز نمیتواند خودش را به آنها برساند. به همین دلیل و به احتمال زیاد، شخص تبدیل به یک حسود عصبانی یا افسرده میشود.
نکته مهم این است که شخص، حسادت را پذیرفته، به خودش دروغ نگوید و سعی کند نقطهای بین ایدهآل و واقعیت بیابد و در زندگی خود توازن بوجود آورد. در حقیقت باید پذیرفت که هیچ انسانی قدرت این را ندارد که عدالت واقعی را در جامعه به وجود آورد و کلاً حسادت در اثر تجربه بی عدالتی در جامعه ایجاد میشود. معمولاً برای حسودان این سؤال پیش میآید که بر چه اساسی گروهی بیشتر از دیگران دارند و بر اساس چه قانون اجتماعی این تقسیم انجام شده، اگر جامعهای حسادت را به عنوان یک واکنش طبیعی انسانی در مقابل بی عدالتیهای اجتماعی ببیند میتواند جوابی هم برای سؤال بالا بیابد. اما متأسفانه حسادت در جامعه واکنشی ناپسند و ناخوشایند محسوب میشود و کمتر کسی راحت در مورد آن حرف میزند.
حسادت همیشه وجود دارد حتی اگر سرمایههای موجود در جامعه را به طور مساوی بین مردم تقسیم کنند. زیرا اگر شخصی همان سرمایه مشابه را به کمک هوش و درایت خویش بیشتر کند و خوشبخت تر و راحت تر باشد مورد حسادت دیگران قرار میگیرد.
پروفسور رولف هوبل معتقد است فقط اگر خوشبختی و آزادی را در دنیا به طور مساوی تقسیم کنند دیگر حسادتی وجود نخواهد داشت، زیرا هر جا که تفاوتی وجود دارد در حقیقت ریشه حسادت کاشته شدهاست.
هوبل میگوید از آنجا که بشر همیشه سعی دارد خودش را بهتر از دیگران نشان دهد و تمام سعی و کوشش او در پی ثابت کردن این است که او غیر از دیگری است و خود را در همین تفاوت میشناسد، به هیچ وجه مایل نیست که دیگری بیشتر از او داشته باشد؛ زیرا این باعث خجالت و شرمندگی او میشود. به همین دلیل حسادت یک همراه دائمی انسان بوده و بدین وسیله انسان میتواند بین فردیت و جمعیت بالانس بهوجود آورد.
چگونه میتوان خود را از حسودان محافظت کرد
حسادت در مرحله نابود کننده آن بسیار خطرناک است و آن را نباید ساده گرفت، در هر جامعه و در هر گروه اجتماعی بهتر است انسان سعی کند افراد حسود را آرام کند و با آنها به طریقی کنار بیاید. یا حداقل سعی کند با آنها مواجه نشود. ولی متأسفانه این روش در بسیاری از موارد مانند فامیل و همکار امکانپذیر نیست. بنابراین شخص مورد حسادت باید سعی کند از آنچه که دارد مقداری به دیگری ببخشد و تا حدودی باعث آرامش نسبی و کاهش خشونت او گردد و یا با گفتن مشکلات خود، آتش درون قلب حسود را کمتر کند و یا برعکس، خود آدم حسود برای آرامش درونی بگوید: فلانی ویلا دارد و ماشین بنز ولی چه فایده! بچههای او معتاد هستند. همین افکار و واکنشها در روابط افراد ایجاد توازن میکند.
در واقع بهترین موقعیت را کسانی دارند که با زحمت و مشقت زیاد به مال و ثروت میرسند، این گروه هیچ مشکلی با افراد حسود ندارند. و در نهایت باید گفت کسانی که با کمبودهای خود کنار بیایند، میتوانند به آرامش و آسایش برسند.
هویت روایی
هویت شخصی هر فرد عبارت است از برداشتی که خود او از زندگیش دارد. این برداشت در شکل روایتی است که از گذشته فرد آغاز شده و تا چشم اندازی از آینده او ادامه مییابد. بدینترتیب، هویت روایی داستانی است پویا که هر فردی، برای معنی بخشیدن به زندگیش، در ذهن خود ایجاد میکند.
شکل گیری هویت روایی
کودکان در طی نخستین سال زندگیشان نقش بازیگر را دارند و به تدریج از طریق تقلید و توجه در مییابند که رفتار والدینشان هدفمند است. در دو سالگی، کودک علاوه بر بازیگری در نقش کارگردانی نیز عمل میکند. به مرور زمان والدین کودک را به بیان تجربیات خودش تشویق میکنند. تا پنج سالگی کودک به ویژگیهای استاندارد داستان آگاه میشود. از آن به بعد، داستانهای گفته شده توسط کودک دارای نظم علت-معلولی و نظم موضوعی هستند. کودکانی که از والدینشان داستانهای شخصی زیاد میشنوند قبل از سن پیش دبستانی به بیان روایاتهای منسجم قادر هستند. مهارت داستانگویی در دوره نوجوانی، از طریق بحث، مقایسه و تحلیل تمایلات درونی و غور در حوادث گذشته، پیوسته روندی صعودی دارد. همزمان عوامل فرهنگی در شکل گیری هویت روایی تاثیر میگذارند. توانایی پردازش روایات در قالب داستان زندگی و ایجاد هویت در حوالی بلوغ ظاهر شده، رسیدن به بزرگسالی را ممکن کرده و تا پایان امر به زندگی معنی میبخشد.
اجزا روایتهای هویتی
روایتهای هویتی اغلب بر مبنای ساختار و موضوع ارزیابی میشوند.
ساختار
نظم (coherence) از اصلیترین اجزای ساختاری روایت هاست. با افزایش سنّ کودک، چهار نوع نظم در داستانهایشان ظاهر شده و به مرور افزایش مییابد. این نظمها به قرار زیرند:
نظم زمانی: رعایت ترتیب زمانی حوادث.
نظم عللی: تاکید بر رابطه علّت-معلولی بین حوادث روایت.
نظم موضوعی: خارج نشدن از موضوع اصلی روایت و حفظ روند وقایع در حول این موضوع.
هماهنگی فرهنگی: فرمت و لحن بیان داستان با زمینه فرهنگی راوی هماهنگ میشود.
محتوی
از نقطه نظر محتوی، پژوهشگران روایتهای هویتی را در یکی از گونههای زیر قرار میدهند: رستگاری، افول، عاملیت، صمیمیت، خود اکتشافی، سرانجاممنطقی، و معنی سازی. یک گونه جدید، با نام کارایی، اخیرا در طبقهبندیها آورده میشود.
رستگاری: راوی از حالت منفی به حالت مثبت گذر میکند (A → B). چنین گذاری میتواند یکی از موارد زیر باشد: فداکاری (تحمل حالت بد A برای دریافت منفعت B)، بازیابی (بازیافت حالت مثبت بعد از گم کردن آن)، رشد (بهسازی خویشتن از نظر روانی، جسمی و شخصیتی)، یا فراگیری (آموختن مهارتها، دانشها و عقلانیت جدید).
افول: راوی از حالت مثبت به حالت منفی گذر میکند (B → A). اغلب، این گذر با انکار یا عدم توانایی در یاد آوری حالت مثبت قبلی همراه است. زیر-موضوعات معمول در افول موارد زیر را شامل میشوند: قربانی سازی، لو دادن، باخت، شکست، بیماری/آسیب جسمی، نا امیدی، یا سرخوردگی.
عاملیت: به میزان خودمختاری راوی و توانایی او در هدایت زندگیاش اطلاق میشود. عاملیت، بعضی وقتها، به چهار زیر-گونه تقسیم میشود: خود-اربابی (قهرمان ٔبر خویشتن مسلط است و برای بهبود آن تلاش میکند)، مقام/پیروزی (قهرمان به مقام بالاتری نسبت به همگنانش دست مییابد)، دستاورد/مسولیت (قهرمان دستآوردهای قابل توجه در برخی زمینهها داشته است)، و توانمندسازی (قهرمان از طریق برهم کنش با چیزی بزرگتر از خود بهتر شد).
صمیمیت: راوی برای تشکیل دادن دوستی/رابطه نزدیک، و نمایش عاطفه و وابستگی گروهی انگیزه دارد. موضوعات اصلی در صمیمیت عبارتند از: عشق/دوستی، همصحبتی، بخشش یا کمک به دیگری، یا یک حس کلی اتحاد/باهمی با همه/دیگران.
خود اکتشافی: عبارت است از میزانی که راوی در حین بازگویی به خود-اکتشافی روی میآورد.
سرانجام منطقی: نشانگر اندازه فرونشینی تنشها است و روایت را با نوعی پایان مقبول مجهز میکند.
معنی سازی: عبارت است از برداشت معنی از روایت. درجه معنی داری روایتها میتواند از بیمعنی (نقل ساده داستان) تا نغز (برداشت نکات بینشی از داستان) متغیر باشد.
کاربرد ها
مبحث هویت روایی و روشهای مطالعاتی مربوطه در زمینههای مختلفی مورد استفاده قرار گرفتهاند. در زیر چند مثال ارائه میشوند.
روان درمانی
مطالعات تجربی بر تغییر هویتی روایی در طی پروسه روان درمانی دلالت میکنند. تحقیقات نشان دادهاند که با مرور زمان تراپی بیماران در داستانهای خود نقشهای آمرانه تر از خود به نمایش میگذارند. این افزایش در نقش آمریت نشان بهبود در سلامت روانی میباشد. بدینترتیب با مطالعه داستانهای زندگی افراد میتوان اثر بخشی و روند تراپی را اندازه گرفت.
اسکیزوفرنی
روایتهای نوشته شده توسط افراد با بیماریهای روانی شدید، مانند اسکیزوفرنی، برای برآورد اثر بخشی روشهای درمانی مطالعه شدهاند. مطالعات نشان دادهاند که این نوع بیماران، در صورت بهبود، روایتهای منظم تر خلق میکنند.
زندانیان
هویت روایی برای برآورد تحول زندانیان استفاده شدهاند. زندانیان متحول شده خود منفی (آنی که جنایت کرده) را در درکی کلیتر از خودشان ادغام نمودهاند.
هویت
هویت مجموعه نگرشها، ویژگیها و روحیات که یک فرد را از دیگران متمایز میکند.
نوستالژی
نوستالژی (Nostalgia)، خاطرهانگیز یا یادمانه یا دریغ نگاشت را میتوان به طور خلاصه یک احساس درونی تلخ و شیرین به اشیا، اشخاص و موقعیتهای گذشته، تعریف کرد. معنی دیگر نوستالژی دلتنگی شدید برای زادگاهاست. واژهنامه انگلیسی آکسفورد، نوستالژی را شکلی از دلتنگی که ناشی از دوری طولانی از زادگاهاست، تعریف کردهاست.
واژهشناسی
واژه نوستالژی nostalgia از دو کلمه یونانی ساخته شدهاست: nostos که به معنی بازگشت به خانهاست و algia که معنی «درد» میدهد. اگر در کتب ادبی و علمی تاریخی جستجو کنید، نشانی از واژه نوستالژی یافت نمیشود. چرا که نوستالژی حاصل یک واژهسازی در پایان سده هفدهم میلادی است.
فرهنگستان زبان، واژه "یادمانه" (برگرفته از یادمان) برای "نوستالژی" برنهادهاست. یعنی آنچه یادمان و خاطره را بر میانگیزد.
پیشینه
نخستین بار یک پزشک سوئیسی به نام جوهانس هوفر در مقالهای که برای توصیف حالات روحی دو بیمار منتشر کرد، این واژه را ساخت و به کار برد. این مقاله دقیقاً در تاریخ ۲۲ ژوئن ۱۶۸۸ نوشته شده بود. یکی از بیماران دکتر هوفر، دانشجویی از شهر برن بود که به «بازل» آمده بود و بیمار دیگر این پزشک یک خدمتکار بود. هر دوی این افراد پس از بازگشت نزد خانوادهٔ خود کاملاً بهبود یافتند. البته در روانپزشکی امروز، اصطلاح صحیح برای اشاره به مشکل این بیماران اختلال انطباقی است.
در عین حال مواردی از بیماریها و اختلالات هم در میان نظامیان سوئیسی که در خارج کشور خدمت میکردند، مشاهده میشد، در ابتدا تصور میشد که شاید حالات روحی - بدنی این سربازان به علت یک مسئله فیزیولویک و یا ناشی از سفر به مناطق با ارتفاع کمتر باشد.
نوستالژی و فیلسوفان
گرچه نوستالژی در ابتدا یک اصطلاح پزشکی بود ولی به زودی توجه فیلسوفها را هم به خود جلب کرد. هالر در مورد آن مقالهای در دانشنامه Diberot نوشت. روسو شرح داد که چگونه یک ملودی میتواند به صورت همهگیر برانگیزاننده میل شدید بازگشت نوستالژی در میان سربازان سوئیسی شود. کانت باور داشت که نوستالژی یک بیماری ناشی از تبعید نیست، بلکه فقر مسبب آن است و دارایی و موفقیتهای اجتماعی میتواند آن را از بین ببرد.
یک قرن پس از چاپ مقاله «هوفر»، بین سالهای ۱۷۸۹ تا ۱۸۱۵، شرایط بهگونهای شد که تعداد مهاجران و سربازان دور از وطن به شدت افزایش یافت و تعداد موارد بیمارانی که در ان زمان «بیماری نوستالژی» برای آنها تشخیص داده میشد چند برابر شد. اما در این زمان پزشکان و به خصوص پزشکان ارتشی، تجربه بالینی بیشتری پیدا کرده بوند. آنها به تجربه آموخته بودند که چگونه این اختلال را تشخیص دهند و آن را روان درمانی کنند و به این وسیله یک یادآوری خوشایند خاطرات گذشته را در بیمارانشان ایجاد کنند. «بارون پرسی»، یکی از این پزشکان مینویسد: «درمان این بیماری باید روحی و نه دارویی باشد، تجربه نشان دادهاست که تجویز دارو جز بدتر کردن علایم کار دیگری نمیکند.» پس از سال ۱۸۳۰، سبک و سیاق کار پزشکان تفاوت بسیار پیدا کرده بود، آنها برای تشخیص و درمان بیماریها از آسیبشناسی و کشف میکروارگانیسمهای مسبب بیماریها بهره میبردند. اما مسلماً نه اتوپسی و نه میکروسکوپ نمیتوانست کمکی به تشخیص و درمان بیماری افرادی کند که وسواس فکری زیادی برای بازگشت به زادگاه داشتند.
گفتگوی اینترنتی
گپیا چت در فارسی اصطلاحی به معنای گفتگوی اینترنتی است. اگرچه فرهنگستان زبان
فارسی واژه گپ را معادل این واژه قرار دادهاست اما این واژه چندان مورد
استقبال عمومی قرار نگرفتهاست. این واژه خلاصه شده Online chat از زبان
انگلیسی است.
فن آوری
در ابتدا برای چت اینترنتی از پروتوکل آی آر سی استفاده میشد. اما اکنون از
طریق سایر پروتکلها نیز این کار امکان پذیر می باشد.
نرمافزارهای چت
برای چت نرمافزارهای زیادی مانند آیآرسی، یاهو مسنجر، ام اس ان مسنجر، گوگل
تاک، اسکایپ و پیامرسان ویندوز لایو وجود دارد. نرم افزار های چت هم اکنون در
موبایل هم افزایش چشم گیری داشته اند و کاربران خاص خود را دارند.
اینترنت
اینترنت (به انگلیسی: Internet) ( مخفف interconnected networks شبکههای به هم
پیوسته ) را باید بزرگترین سامانهای دانست که تاکنون به دست انسان طرّاحی،
مهندسی و اجرا گردیدهاست. ریشهٔ این شبکهٔ عظیم جهانی به دههٔ ۱۹۶۰باز می گردد
که سازمانهای نظامی ایالات متّحدهٔ آمریکا برای انجام پروژههای تحقیقاتی برای
ساخت شبکهای مستحکم، توزیع شده و باتحمل خطا سرمایه گذاری نمودند. این پژوهش
به همراه دورهای از سرمایه گذاری شخصی بنیاد ملی علوم آمریکا برای ایجاد یک
ستون فقرات جدید، سبب شد تا مشارکتهای جهانی آغاز گردد و از اواسط دههٔ ۱۹۹۰،
اینترنت به صورت یک شبکهٔ همگانی و جهانشمول در بیاید. وابسته شدن تمامی
فعّالیتهای بشر به اینترنت در مقیاسی بسیار عظیم و در زمانی چنین کوتاه، حکایت
از آغاز یک دوران تاریخیِ نوین در عرصههای گوناگون علوم، فنّآوری، و به خصوص
در نحوه تفکّر انسان دارد. شواهد زیادی در دست است که از آنچه اینترنت برای بشر
خواهد ساخت و خواهد کرد، تنها مقدار بسیار اندکی به واقعیت درآمدهاست.
اینترنت سامانهای جهانی از شبکههای رایانهای بهم پیوستهاست که از پروتکلِ
«مجموعه پروتکل اینترنت» برای ارتباط با یکدیگر استفاده مینمایند. به عبارت
دیگر اینترنت، شبکهی شبکه هاست که از میلیونها شبکه خصوصی، عمومی، دانشگاهی،
تجاری و دولتی در اندازههای محلی و کوچک تا جهانی و بسیار بزرگ تشکیل شدهاست
که با آرایه وسیعی از فناوریهای الکترونیکی و نوری به هم متصل گشتهاند.
اینترنت در برگیرنده منابع اطلاعاتی و خدمات گسترده ایست که برجستهترین آنها
وب جهانگستر و رایانامه میباشند. سازمانها، مراکز علمی و تحقیقاتی و موسسات
متعدد، نیازمند دستیابی به شبکه اینترنت برای ایجاد یک وبگاه، دستیابی از راه
دور ویپیان، انجام تحقیقات و یا استفاده از سیستم رایانامه، میباشند. بسیاری
از رسانههای ارتباطی سنتی مانند تلفن و تلویزیون نیز با استفاده از اینترنت
تغییر شکل دادهاند ویا مجدداً تعریف شده اند و خدماتی جدید همچون صدا روی
پروتکل اینترنت و تلویزیون پروتکل اینترنت ظهور کردند. انتشار روزنامه نیز به
صورت وبگاه، خوراک وب و وبنوشت تغییر شکل دادهاست. اینترنت اشکال جدیدی از
تعامل بین انسانها را از طریق پیامرسانی فوری، تالار گفتگو و شبکههای اجتماعی
بوجود آوردهاست.
در اینترنت هیچ نظارت مرکزی چه بر امور فنّی و چه بر سیاستهای دسترسی و
استفاده وجود ندارد. هر شبکه تشکیل دهنده اینترنت، استانداردهای خود را تدوین
میکند. تنها استثنا در این مورد دو فضای نام اصلی اینترنت، نشانی پروتکل
اینترنت و سامانه نام دامنه است که توسط سازمانی به نام آیکان مدیریت میشوند.
وظیفه پی بندی و استاندارد سازی پروتکلهای هستهای اینترنت، IPv4 و IPv6 بر
عهده گروه ویژه مهندسی اینترنت است که سازمانی بینالمللی و غیرانتفاعی است و
هر فردی میتواند در وظایفشان با آن مشارکت نماید.
واژهشناسی
در زبان انگلیسی واژه ی Intrnet هنگامی که به شبکه جهانی مبتنی بر پروتکل IP
اطلاق می گردد، با حرف بزرگ در اول کلمه، نوشته می شود.
در رسانه ها فرهنگ عامه، گاه با اینترنت به صورت یک مقوله عمومی و مرسوم برخورد
کرده و آن را با حرف تعریف و به صورت حروف کوچک می نگارند(the internet)
در برخی منابع بزرگ نوشتن حرف اول را به دلیل اسم بودن آن جایز می دانند نه
برای صفت بودن این واژه.
واژهٔ لاتین the Internet چنانچه به شبکهٔ جهانی اینترنت اشاره کند، اسم خاص
است و حرف اوّلش با حروف بزرگ آغاز میشود(I). اگر حرف اوّل آن کوچک باشد
میتواند به عنوان شکل کوچک شده کلمه Internetwork برداشت شود که به معنی میان
شبکه است. واژه "ابر" نیز به صورت استعاری، به ویژه در ادبیات رایانش ابری و
نرمافزار به عنوان سرویس، برای اشاره به اینترنت به کار میرود.
اینترنت در برابر وب
غالباً در گفتگوهای روزمره از دو واژهٔ "وب" و "اینترنت"، به اشتباه، بدون
تمایز زیادی استفاده میشود، امااین دو واژه معانی متفاوتی دارند. اینترنت یک
سامانه ارتباطی جهانی برای داده هاست، زیرساختهای نرمافزاری و سختافزاری است
که رایانهها در سراسر جهان به یکدیگر متصل میسازد. در مقابل، وب یکی از
خدماتی (سرویس)است که بر روی اینترنت ارائه میشود و برای ارتباط از شبکه
اینترنت بهره میجوید. وب مجموعه ای از نوشته های به هم پیوسته(web page) است
که به کمک ابرپیوندها و آدرس جهانی(URL) به یکدیگر پیوند خوردهاند.
وب شامل سرویس های دیگر مانند رایانامه، انتقال فایل(پروتکل افتیپی)، گروه
خبری و بازی آنلاین است.
خدمات(سرویس) های یاد شده بر روی شبکه های مستقل و جدا از اینترنت نیز در دسترس
هستند. وب به عنوان لایه ای در بالای اینترنت قرار گرفته و سطح بالاتری نسبت به
آن قرار دارد.
تاریخچه
افتتاح پروژه اسپوتنیک توسط اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی زنگ خطر را برای
ایالات متحده به صدا درآورد تا با تأسیس آرپا یا موسسه پروژههای تحقیقاتی
پیشرفته در سال ۱۹۵۸ (میلادی) پیشروی در زمینه فناوری را بازیابد.
آرپا اداره فناوری پردازش اطلاعات (IPTO) را تاسیس نمود تا پروژه SAGE راکه
برای اولین بار سامانههای رادار سراسر کشور را با هم شبکه کرده بود پیشتر برد.
هدف IPTO دست یافتن به راههایی برای پاسخ به نگرانی ارتش امریکا در باره قابلیت
مقاومت شیکههای ارتباطیشان را پاسخ دهد، و به عنوان اولین اقدام رایانه هایشان
را در پنتاگون، کوه چاین و دفتر مرکزی فرماندهی راهبردی هوایی (SAC) را به
یکدیگر متصل سازد.جی.سی.آر لیکلایدر که از ترویج کنندگان شبکه جهانی بود به
مدیریت IPTO رسید.لیکلایدر در سال ۱۹۵۰ (میلادی) پس از علاقهمند شدن به فناوری
اطلاعات از آزمایشگاه روانشناسی صدا در دانشگاه هاروارد به ام آی تی رفت. در ام
آی تی او در کمیتهای مشغول به خدمت شد که آزمایشگاه لینکلن را تاسیس کرد و بر
روی پروژه SAGE کار میکرد. در سال ۱۹۵۷ (میلادی) او نایب رئیس شرکت بی بی ان
(BBN) شد. در آنجا بود که اولین محصول PDP-۱ را خرید و نخستین نمایش عمومی
اشتراک زمانی را هدایت نمود.
پروفسورلئونارد کلینراک در کنار یکی از اولین پردازشگرهای پیغام واسط (به
انگلیسی: Interface Message Processor) در دانشگاه کالیفرنیا، لسآنجلس
در IPTO جانشین لیکلایدر ایوان ساترلند، در سال ۱۹۶۵ (میلادی)، لارنس رابرتس را
بر آن گماشت که پروژهای را برای ایجاد یک شبکه آغاز نماید و رابرتس پایه این
فناوری را کار پل باران نهاد
.
پل باران مطالعه جامعی را برای نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا منتشر کرده بود
که در آن پیشنهاد داده بود که برای دستیابی به استحکام و مقاومت در برابر حوادث
از راهگزینی بسته کوچک استفاده شود. رابرتس در آزمایشگاه لینکلن ام آی تی کار
کرده بود که هدف اولیه از تاسیس آن، پروژه SAGE بود. لئونارد کلینراک استاد
دانشگاه کالیفرنیا تئوریهای زیربنایی شبکههای بسته را در سال ۱۹۶۲ (میلادی) و
مسیریابی سلسله مراتبی را در سال ۱۹۶۷ (میلادی) ارائه کرده بود، مفاهیمی که
زمینه ساز گسترش اینترنت به شکل امروزی آن شدند.
جانشین ساترلند، رابرت تیلور، رابرتس را قانع نمود که موفقیتهای اولیهاش در
زمینه راهگزینی بسته کوچک را گسترش دهد و بیاید و دانشمند ارشد IPTO شود.در
آنجا رابرتس گزارشی با نام "شبکههای رایانهای منابع مشترک" به تیلور داد، که
در ژوئیه ۱۹۶۸ (میلادی) م.رد تایید او قرار گرفت و زمینه ساز آغاز کار آرپانت
در سال بعد شد. پس از کار فراوان، سرانجام در ۲۹ اکتبر ۱۹۶۹ دو گره اول آنچه که
بعدها آرپانت شد به هم متصل شدند.این اتصال بین مرکز سنجش شبکه کلینراک در
دانشکده مهندسی و علوم کاربردی UCLA و سامانه NLS داگلاس انگلبرت در موسسه
تحقیقاتی SRI International در پارک منلو در کالیفرنیا برقرار شد. سومین مکان
در آرپانت مرکز ریاضیات تعاملی Culler-Fried در دانشگاه کالیفرنیا، سانتا
باربارا بود و چهارمی دپارتمان گرافیک دانشگاه یوتا بود. تا پایان سال ۱۹۷۹
(میلادی) پانزده مکان مختلف به آرپانت جوان پیوسته بودند که پیام آور رشدی سریع
بود. آرپانت تنها یکی از اجداد اینترنت امروزی بود. در تلاشی جداگانه، دونالد
دیویز نیز، در آزمایشگاه ملی فیزیک انگلیس مفهوم راهگزینی بسته کوچک را کشف
کرده بود. اونخستین بار آن را در ۱۹۶۵ (میلادی) مطرح نمود. کلمات بسته و
راهگزینی بسته در واقع توسط او ابداع شدند و بعدها توسط استانداردها پذیرفته و
به کار گرفته شدند. دیویز همچنین یک شبکه راهگزینی بسته به نام Mark I در سال
۱۹۷۰ (میلادی) درانگلستان ساخته بود
.به دنبال نمایش موفق راهگزینی بسته در آرپانت(ARPANET)؛ در سال ۱۹۷۸، اداره
پست بریتانیا، Telenet، DATAPACوTRANSPAC با یکدیگر همکاری را برای بوجود آوردن
نخستین سرویس شبکه راهگزینی بسته خود آغاز نمودند. در بریتانیا این شبکه به نام
سرویس بینالمللی راهگزینی بسته (به انگلیسی: International Packet Switched
Service) خوانده میشد. مجموعه شبکههای X.۲۵ از اروپا و آمریکا گسترش یافت و
تا سال ۱۹۸۱ کانادا، هنگ کنگ و استرالیا ر در بر گرفته بود.استانداردهای
راهگزینی بسته X.۲۵ را "کمیته مشاوره بینالمللی تلگراف و تلفن(CCITT)" - که
امروزه به نام ITU-T خوانده میشود- حول و حوش سال ۱۹۷۶ تدوین نمود. X.۲۵ از
پروتکلهای TCP/IP مستقل بود. این پروتکلها حاصل کار تجربی DARPA در آرپانت،
شبکه رادیویی بسته و شبکه ماهوارهای بسته بودند.
آرپانت اولیه بر روی برنامه کنترل شبکه(NCP) (به انگلیسی: Network Control
Program) کارمی کرد، استانداردی که در دسامبر ۱۹۷۰ توسط تیمی به نام "گروه کاری
شبکه(NWG)" به مدیریت استیو کراکر (به انگلیسی: Steve Crocker) طراحی و پیاده
سازی شد. برای پاسخگویی به رشد سریع شبکه که مرتباً مکانهای بیشتری بدان متصل
میشد، وینتون سرف (به انگلیسی: Vinton Cerf) و باب کان (به انگلیسی: Bob Kahn)
اولین توصیف پروتکلهای TCP را که امروزه به گستردگی استفاده میشوند در خلال
سال ۱۹۷۳ ارائه دادند و در مه ۱۹۷۴ مقالهای در این باب منتشر نمودند. به
کاربردن واژه اینترنت برای توصیف یک شبکه TCP/IP یکتای جهانی از دسامبر ۱۹۷۴ با
انتشار RFC ۶۷۵ آغاز شد.این RFC اولین توصیف کامل مشخصات TCP بود که توسط
وینتون سرف، یوگن دالال و کارل سانشاین در آن زمان در دانشکاه استانفورد نوشته
شد. در خلال نه سال یعدی کار تا آنجا پیش رفت که پروتکلها تصحیح شدندو بر روی
بسیاری از سیستمهای عامل پیاده سازی شدند.اولین شبکه برپایه بسته پروتکل
اینترنت(TCP/IP) از اول ژانویه ۱۹۸۳ وقتی که همه ایستگاههای متصل به آرپا
پروتکلهای قدیمی NCP را با TCP/IP جایگزین کردند، شروع به کار نمود. در سال
۱۹۸۵ بنیاد ملی علوم آمریکا(NFS) ماموریت ساخت NFSNET- یک ستون فقرات (Network
Backbone) دانشگاهی با سرعت ۵۶ کیلوبیت بر ثانیه(Kbps) - با استفاده از
رایانههای "مسیریاب فازبال" (به انگلیسی: Fuzzball router) را به مخترع این
رایانهها، دیوید ال. میلز (به انگلیسی: David L. Mills) سپرد. یک سال بعد NFS
تبدیل به شبکه پرسرعت تر ۱٫۵ مگابیت بر ثانیه ( Mbps) را نیز پشتیبانی میکرد.
دنیس جنینگ، مسئول برنامه ابرکامپیدتردرNFS تصمیمی کلیدی در مورد استفاده از
پروتکلهای TCP/IP ارائه شده توسط DARPA گرفت. گشایش شبکه به دنیای تجاری در سال
۱۹۸۸ آغاز شد.شورای شبکه بندی فدرال ایالات متحده در آن سال با اتصال NFSNET به
سامانه تجاری پست MCI موافقت نمودو این اتصال در تابستان ۱۹۸۹ برقرارشد. سایر
خدمات پست الکترونیکی تجاری(مانند OnTyme,Compuserve,Telemail ) نیز به زودی
متصل شدند. در آن سال سه ارائه دهنده سرویس اینترنت(ISP) بوجود آمدند : UUNET,
PSINet, CERFNET . شبکههای جدای مهمی که دروازههایی به سوی اینترنت (که خود
بعداً جزئی از آن شدند)می گشودند عبارت بودند از : یوزنت, بیتنت بسیاری از
شبکههای متنوع تجاری و آموزشی دیگر همچون Telenet, Tymnet, Compuserve و JANET
نیز به اینترنت در حال رشد پیوستند. Telenet - که بعدها Sprintnet نامیده شد -
یک شبکه رایانهای ملی خصوصی بود که از ۱۹۷۰ کار خود را آغاز کرده بود و امکان
دسترسی با شمارهگیری (به انگلیسی: Dial-up Access) را به صورت رایگان در
شهرهایی در سراسر امریکا فراهم ساخته بود.این شبکه سرانجام در دهه ۱۹۸۰، با
محبوبیت روزافزون TCP/IP به سایرین متصل شد. فابلیت TCP/IP برای کار با هر نوع
شبکه ارتباطی از پیش موجود، سبب رشد آسانتر آن میگشت؛ اگر چه که رشد سریع
اینترنت در وهله اول ناشی از در دسترس بودن مسبریابهای استاندارد تجاری از طرف
بسیاری از شرکتها، در دسترس بودن تجهیزات تجاری اترنت(به انگلیسی: Ethernet)
برای ساخت شبکههای محلی و پیاده سازیهای گسترده و استانداردسازی TCP/IP در
یونیکس]](به انگلیسی: Unix) و بسیاری سیستم عاملهای دیگر بود.
این رایانه نکست توسط تیم برنرز لی در سرن به عنوان اولین وب سرور دنیا استفاده
شد.
اگرچه بسیاری از کاربردها و رهنمودهایی که اینترنت را ممکن ساخت به مدت تقریباً
دو دهه وجو داشتند، امااین شبکه تا دهه ۱۹۹۰ هنوز چهرهای همگانی نداشت. در ششم
آگوست ۱۹۹۱، سرن - سازمان اروپایی پژوهش در باره ذرات - پروژه وب جهان
گستر(World Wide Web) را به اطلاع عموم رساند. وب توسط دانشمندی انگلیسی به نام
تیم برنرز لی(به انگلیسی: Sir Tim Berners-Lee) در سال ۱۹۸۹ اختراع شد.یکی از
مرورگرهای وب محبوب اولیه ViolaWWW بود که از روی هایپرکارت الگوبرداری شده بود
و از سامانه پنجره ایکس(به انگلیسی: X Window System) استفاده میکرد. سرانجام
این مرورگر جای خود را در محبوبیت به مرورگرموزاییک (به انگلیسی: Mosaic) داد.
در سال ۱۹۹۳ مرکزملی کاربردهای ابررایانش امریکا (به انگلیسی: National Center
for Supercomputing Applications) دردانشگاه ایلینوی اولین نسخه از موزاییک را
منتشر کرد و تا اواخر سال ۱۹۹۴ علاقه عمومی به اینترنتی که پیش از این آموزشی و
تخصصی بود، گسترش فراوانی یافته بود. در سال ۱۹۹۶ استفاده از واژه اینترنت
معمول شد و مجازا برای اشاره به وب هم استفاده شد. در همین هنگام، در گذر این
دهه، اینترنت بسیاری از شبکههای رایانهای عمومی از پیش موجود را در خود جا
داد(اگر چه برخی مثل FidoNet همپنان جداماندند). آنچنانکه تخمین زده شدهاست،
در دهه ۹۰ در هرسال اینترنت رشدی صددرصدی نسبت به سال قبل خود داشتهاست و در
سالهای ۱۹۹۶و۱۹۹۷ نیز دورههای کوتاهی از رشد انفجاری داشتهاست
.این میزان رشد به خصوصیت عدم کنترل مرکزی اینترنت که امکان رشد اندامی شبکه را
فراهم میسازد نسبت دادهاند و همچنین به ماهیت بازوغیراختصاصی پروتکلهای
اینترنت که امکان برقراری سازگاری و همکاری میان فروشندگان مختلف و عدم توانایی
یک شرکت برای اعمال کنترل بیش از حد بر روی شبکه را سبب میشود.جمعیت تخمینی
کاربران اینترنت مطابق آمار سی ام ژوئیه ۲۰۰۹ ، ۱٫۶۷ میلیارد نفراست.
حاکمیت
اینترنت یک شبکه جهانی توزیع شدهاست که شبکههای خودمختار به انتخاب خود به آن
پیوستهاند و بدون هیچ بدنهٔ مرکزی فرماندهی کار میکند. اما برای حفظ
همکنشپذیری آن جنبههای فنی و سیاستهای زیر ساخت پایهٔ آن و همچنین فضاهای
نام اصلی آن توسط بنگاه اینترنتی نامها و شمارههای تخصیص داده شده(به انگلیسی:
Internet Corporation for Assigned Names and Numbers) (ICANN) اداره میشوند
که مقر اصلی آن درمارینا دل ری، کالیفرنیا قرار دارد. ICANN مرجعی است که به
هماهنگ سازی تخصیص شناسههای یکتا برای استفاده در اینترنت میپردازد.این
شناسهها شامل نامهای دامنه، نشانیهای IP، شماره پورتهای برنامهها در لایه
انتقال و بسیاری از پارامترهای دیگر میشود. فضاهای نام یکتای جهانی که در آن
نامها و شمارهها به صورتی تخصیص داده میشوند که مقادیر یکتا باشند، برای
دسترسی جهانی به اینترنت ضروری هستند. ICANN توسط یک هیات مدیره بینالمللی که
از بین انجمنهای فنی، آکادمیک و سایر انجمنهای غبر تجاری دیگراینترنت انتخاب
میشود.دولت امریکا همچنان نقش اولیه را در تایید تغییرات در حوزه ریشه سامانه
نام دامنه (به انگلیسی: DNS root zone) که قلب سامانه نام دامنه(DNS) را تشکیل
میدهد. نقش ICANN در هماهنگی تخصیص شناسههای یکتا، آن را به عنوان تنها پیکره
هماهنگ سازی در شبکه جهانی اینترنت متمایز میسازد.در ۱۶ نوامبر ۲۰۰۵ نشست
جهانی در باره جامعه اطلاعاتی که در تونس برگزار شد انجمن حاکمیت اینترنت(IGF)
را تاسیس کردند تا به مسایل مرتبط با اینترنت بپردازد.
کاربردهای امروزی
اینترنت انعطاف پذیری بیشتری را در مورد ساعتهای کاری و موقعیت جغرافیایی فراهم
میسازد بویژه با گسترش اتصالهای پرسرعت و نرمافزارهای کاربردی وب. امروزه
اینترنت تقریباً از همه جا و به طرق مختلفی قابل دسترسی است، بویژه از طریق
دستگاههای متحرک اینترنتی (Mobile Internet Device)، تلفن همراه، جعبههای بازی
دستی(Handheld Game Console) و مسیریابهای سلولی(Cellular Routers) که به
کاربران اجازه میدهد که هرکجا شبکههای بی سیم وجود دارد به اینترنت متصل
شوند.
با وجود محدودیت اندازه صفحه کوچک دستگاههای جیبی، خدمات اینترنت مانند وب و
پست الکترونیک قابل استفادهاند. اینترنت همچنین بازار بزرگی برای شرکتها
شدهاست. برخی از بزرگترین شرکتهای دنیا با بهره گیری از ماهیت کم هزینه
تبلیغات و دادوستد اینترنتی (که به دادوستدالکترونیک(E-Commerce) مشهور است)
بزرگ شدهاند.این سریعترین راه برای انتشار همزمان اطلاعات بین افراد متعدد
است. اینترنت متعاقباً راه و رسم خریدکردن را نیز متحول ساختهاست. به عنوان
مثال یک فرد میتوانند کالایی مانند یک لوح فشرده(CD) را به صورت برخط(Online)
سفارش داده و ظرف چند روز آن را از طریق پست دریافت کند و یا مستقیماً آن را در
رایانهاش بارگیری(Download) نماید.اینترنت همچنین امکانات بزرگی برای
بازاریابی شخصی (Personalized Marketing) به ارمغان میآورد و بیشتر از هر
رسانه تبلیغاتی دیگری به یک شرکت امکان تبلیغ خصوصی محصول برای یک فرد و یا
گروهی از افراد را میدهد.از نمونههای بازایابی شخصی میتوان به اجتماعات
برخطی چون Facebook، Orkut، ،Twitter، Friendster، Myspace و مشابه آنها اشاره
کرد که هزاران کاربر به عضویت آنها در میآیند تا خود را تبلیغ کنند و به صورت
برخط دوست بیابند. بسیاری از آنها نوجوانان و جوانان بین ۱۳ تا ۲۵ سال
هستند.وقتی که آنها خود را تبلیغ میکنند، علایق و سرگرمیهای خود را نیز تبلیغ
مینمایند و شرکتهای بازاریابی برخط(Online Marketing) نیز از آن سود میجویند
تا به اطلاعاتی در مورد اینکه هریک از این کاربران معمولاً جه کالاهایی را به
صورت بر خط میخرند، دست یابند و محصولات شرکت خود را برای کاربران مورد نظرشان
تبلیغ کنند.
به اشتراک گذاری آنی و کم هزینه ایدهها، دانش و مهارتها، با کمک نرمافزارهای
تشریک مساعی (Collaborative Software) کارهای مشارکتی را بسیار آسانتر
نمودهاست. گروهها نه تنها میتوانند به ارزانی ارتباط برقرار کنند و ایدهها
را به اشتراک بگذارند، بلکه در وهله اول به دلیل دسترسی بسیار گسترده اینترنت
تشکیل گروهها آسانتر میشود.مثالی از این موضوع، جنبش نرمافزار آزاد است که
محصولاتی چون لینوکس، فایرفاکس موزیلا و اپنآفیس بوجود آورد. "گپ" اینترنتی چه
به شکل اتاقهای گپ IRC و چه به شکل پیام رسانی فوری (Instant Messaging) به
همکاران اجازه میدهد که به راحتی ضمن کارکردن پشت رایانه هایشان با یکدیگر در
تماس باشند. پیامها حتی راحت تر و سریعتر از سیستم پست الکترونیکی مبادله
میشوند. این سیستمها میتوانند به گونهای توسعه یابند که امکان مبادله فایل
و یا تماس تصویری را نیز به کاربران ارائه دهند.(مانند Yahoo Messenger)
سیستمهای کنترل نسخه (Version Control) به گروههای همکاری کننده اجازه میدهد
که بر روی اسناد اشتراکی کار کنند، بدون اینکه تصادفاً کار یکدیگر را رونویسی
کنند و یا منتظر رسیدن اسناد به دستشان باشند تا بتوانند کار خود را بر روی
اسناد انجام دهند. تیمهای تجاری و پرژهای میتوانند تقویمها را نیز در کنار
اسناد و اطلاعات به اشتراک بگدارند. چنین هماهنگیهایی در طیف وسیعی از موضوعات
مانند پژوهشهای علمی، تولید نرمافزار، برنامه ریزی کنفرانس وفعالیتهای سیاسی
صورت میگیرد. همکاریهای سیاسی و اجتماعی با گسترش دسترسی به اینترنت و افزایش
سوادرایانهای افزایش مییابد. از رویدادهای فلش ماب در اوایل ۲۰۰۰ تا استفاده
از شبکههای اجتماعی در اعتراضات به انتخابات ۲۰۰۹ در ایران. اینترنت به افراد
این امکان را میدهد که به طرز بسیار موثر تری از هرروش دیگری با هم کار کنند.
اینترنت امکان دسترسی از راه دور به رایانههای دیگر و انبارههای اطلاعات در
هرجای دنیا که باشندرا به کاربران رایانه میدهد. آنها میتوانند برای این کار،
در صورت نیاز، از فناوریهای امنیتی، رمزنگاری و احراز هویت نیز استفاده کنند.
مثلاً یک حسابدار که در منزل خود نشستهاست میتواند حسابرسی دفاتر شرکتی را که
در کشور دیگری قرار دارد، بر روی سروری که در کشور سومی قرار گرفته و توسط
متخصصینی در کشور چهارم نگهداری میشود، انجام دهد ویا یک کارمند اداره
میتواند در هر جای دنیا که باشدمی تواند یک نشست میزکاردور (Remote Desktop)
رااز طریق اینترنت و یک شبکه خصوصی مجازی (VPN) ایمن به رایانهاش در اداره باز
کند.