عقیده قضاوت، دیدگاه یا بیانیه ای در موردِ مسائل معمول در نظر گرفته میشود و نتیجهٔ احساسات یا تفسیر حقایق است. آنچه واقعیت را از عقیده متمایز میکند اینست که حقایق قابل اثبات هستند، یعنی حقیقت بطور عینی ثابت شده و رخ داده است.
برای نمونه: در مقابلِ عقیدهٔ "آمریکا در جنگ ویتنام درگیر شد" میتواند عقیدهٔ "آمریکا حق داشت در جنگ ویتنام درگیر شود" قرار داشته باشد. عقیده ممکن است توسطِ حقایق پشتیبانی شود، که در آن صورت به یک استدلال(یا نشانوند) تبدیل میشود، اگر چه مردم ممکن است از همان مجموعه حقایق، نظراتِ دیگری ترسیم کنند. دیدگاهها بندرت بدونِ استدلالهای تازه دچار تفییر میشوند.
برهان (منطق)
برهان، نوعی استدلال است که صورت آن از شکلهای معتبر قیاس خصوصاً شکل یکم و مادهٔ آن هم باید از قضیههایی تشکیل شود که درستیشان قطعی باشد.
انواع برهان
برهان لمّی
اگر در برهان از علت به معلول پی برده شود به آن لمّی میگویند. مثلاً یک پزشک در یک روستا به پشه مالاریا بر میخورد و در مییابد که بیماری اهالی آن روستا از پشه مالاریا است.
برهان انّی
اگر از معلول به علت پی برده شود به آن برهان انّی میگویند. مثلاً یک پزشک از سرفههای خشک بیمارش پی میبرد که او بیماری او سل است. برهان شبیه ان یا شبیه لم برهانی است که در آن از احدالمتلازمیتن به دیگری پی میبرند مانند برهان صدیقین
نظریه توجیه
نظریه توجیه بخشی از معرفت شناسی است که برای درک توجیه گزارهها و اعتقادات تلاش میکند. معرفت شناسان به ویژگیهای مختلف معرفتی باور، که شامل ایدههای توجیه، حکم، عقلانیت، و احتمال میباشند، علاقهمند هستند. از این چهار اصطلاح، اصطلاحی که به طور گسترده در اوایل قرن ۲۱ مورد استفاده قرار گرفت و در مورد آن بحثهای زیادی انجام شد، "حکم" است.
در واقع، توجیه همان دلیلی است که فردی بر اساس آن باور خود را استوار میکند. اگر فرد «الف» ادعایی نماید و فرد «ب» آن را مورد شک و تردید قرار دهد، حرکت بعدی فرد «الف» به طور معمول ارائه یک «توجیه» خواهد بود.
تجربه گرایی، تصدیق معتبر و قیاس منطقی، اغلب با مقوله توجیه درگیر هستند.
نظریههای دانش مبتنی بر توجیه را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
خردگریزی (به انگلیسی: Irrationalism)
خردگرایی جامع (به انگلیسی: Panrationalism)
تصمیمگیری
تصمیمگیری به فرایندهای ذهنی (شناختی) گفته میشود که به انتخاب یک اقدام در میان اقدامات جایگزین میانجامند. تصمیم گیری در دو نوع تجویزی و نوصیفی تعریف می گردد.
سوگیری
سوگیری (به انگلیسی: bias) تمایل به طرفداری از یک نظریه یا قضیه است بدون بررسی ِ درستی یا نادرستی آن. سوگیری غالباً بهطور ناآگاهانه در داوری شخص اثر میگذارد.
سوگیری غالبا به سوءتفاهم و تعارض میانجامد.
یک روش جلوگیری از سوگیری این است که زاویه دید بازیگر و مشاهدهگر تغییر داده شود. در این ترفند با قرار گرفتن در جایگاه فرد دیگر و ایفای نقش او همدلی افزایش مییابد.
روش دیگر که در عرصه جهانی انجام میشود برنامههای مبادله فرهنگی است که شهروندان یک کشور برای مدتی در کشوری دیگر زندگی میکنند.
چنین روشهایی هم اطلاعات و هم دیدگاههای افراد را دستخوش دگرگونیهای عمیقی میکند
نقد
نقد را «سره از ناسره جدا کردن» و «شناختن محاسن و معایب» گفتهاند. در اصطلاح، نقد به مفهوم داوری و قضاوت دوجانبه در مورد یک گزارهاست. این واژه در لغت به معنای «بهینِ چیزی را گزیدن» آمدهاست. انتقاد اگر چه معادل این واژه نیست و تفاوتهایی مفهومی با آن دارد، اما همواره همراه این واژه بودهاست.
نقد یعنی پیدا کردن خوبی ها از میان بدی ها .نقد به یک اثر کمک میکند که ان اثر اعتبار یابد.اگر از یک کار یا یک مقاله ویا... انتقاد شود باعث می شود که نقاط بد ان کار اصلاح قرار گیرد.نقد در هر زمینه اصول و قواعد خاص خود را دارد .کسی که اثری را نقد میکند منتقد نام دارد.منتقدان باید ریزبین دقیق وبا سرعت باشند. در نقد یک فیلم عواملی چون صدا تصویر نور بازیگران و... اهمیت دارند. فیلم های پر طرف دار بیشتر مورد نقد قرار میگیرند . منتقدانی که در روز نامه ها کار می کنند تمامی اخبار را مورد برسی قرار می دهند و به این نقد، نقد ژورنالیستی میگویند.اما در بیرون کانی منتقد هستند که تخصصی در زمینه های هنری داشته باشند. نقد های مثبت ومنفی: نقد مثبت یک اثر باعث پیدا شدن طرف دارانی برای یک اثر است ولی نقد منفی باعث می شود که طرفداران به بحث ومجادله با منتقد یا منتقدان بپردازند... امروزه نقد در تمامی عرصه ها علمی فرهنگی سیاسی و...وجود داردواین نقد باعث پیشرفت اثر یا شخص می شود .البته در نقد باید به دیگران و نظر انها احترام بگذاریم . نقد باید با رعایت اصول اخلاقی وبا دیدی کار شناسانه انجام شود.
انتقاد
انتقاد نزدیک مفهوم نقد است اما بیشتر به «قضاوت منفی اما عینی» در رابطه با گزارهای گفته میشود. با این حال نقشی مثبت برای این امر قائل شدهاند. در اصطلاح رایج و برای رساندن کارکردهای مختلف آن، بعضاً این واژه به همراه واژههایی چون«مخرب» و «سازنده» به کار میرود.
نقدگرایی
نقدگرایی فلسفه بر مبنای نقد است که به نقدگرایی سازنده و نقدگرایی مخرب تقسیم بندی میشود.
نقدگرایی در روانشناسی وارد شده است.
کانت و نیچه از فیلسوفان نقدگرا هستند.
انواع نقد
نقد انواع مختلفی دارد. این انواع الزاماً مرزهای روشنی ندارند و خیلی از اوقات همپوشانی دارند.
نقد منفی
نقد منفی یعنی اعلام اعتراض به چیزی، فقط با این هدف که نشان دهیم، آنچیز اشتباه، نادرست، غلط، بیمعنا، مورد اعتراض یا بدنام است. این نوع نقد عموما غیرقابل قبول بودن چیزی را بیان میکند. همچنین نقد منفی اغلب ، معادل با «حملهی شخصی» تفسیر میشود. ممکن است هدف نقد منفی حملهی شخصی نباشد، ولی اینگونه تفسیر یا دیده شود. نقد منفی ممکن است باعث شود، افراد مورد نقد احساس مورد هجوم قرار گرفتن یا توهین شدن داشته باشند، در نتیجه نقد را جدی نگیرند یا نسبت به آن عکسالعمل بدی نشان دهند. که اغلب بیشتر به این مربوط است که چه مقدار نقد منفی وجود دارد و چقدر نقد یکهو منتقل شده است. افراد میتوانند مقداری نقد منفی را تحمل کنند، اما ممکن است نتوانند، مقدار زیادی نقد منفی را تحمل کنند، حداقل همهاش را نمیتوانند یکجا تحمل کنند.
مشکل نقد منفی اغلب این است که به افراد میگوید چه کاری را نمیتوانند یا نباید انجام دهند یا به چه چیزی نباید باور داشته باشند، به جای اینکه به آنها بگوید، چه کاری را میتوانند، یا بهتر است انجام دهند(اینکه چه امکانات و گزینههایی در دسترس هستند). در نتیجه این نوع نقد میتوانند، به جای توانمندسازی افراد، آنها را ناتوان کند. آنها ممکن است به نقد منفی اینگونه پاسخ دهند: «اینها همه خوب است ولی من نمیتوان بر این اساس کاری انجام دهم.» یا ممکن است بگویند: «خوب که که چی؟» به اینحال گاهی ممکن است نقد منفی خیلی لازم باشد، مثلا برای جلوگیری از یکسری کنش که برای افراد، آسیبزا باشد. و یا شرایطی که در آن اگر افراد از ابراز نقد منفی بترسند، مشکلات موجود خیلی بدتر شوند.
وجه مثبت نقد منفی این است که میتواند محدودیتهای یک دیدگاه(کنش یا موقعیت) را برای ما روشن کند تا واقعگراتر باشیم. گاهی لازم است به بعضی شرایط «نه» بگوییم(و روشن کنیم، چرا «نه»، «نه» است).
در دنیای امروزی، نقد منفی، برچسب «منفی بودن» (یا منفیبافی) میخورد، و افرادی که نقد منفی میکنند، ممکن است مورد سوء استفاده قرار بگیرند. به همین دلیل، اینروزها بیشتر افراد به جای ابراز نقد منفی، ترجیح میدهند ساکت بمانند، یا به مسائل اطراف توجهی نشان ندهند، و یا از صحنه غایب شوند.
نقد سازنده
نقد سازنده میخواهد نشان دهد که میتوان مقصود یا هدف یک کار را با یک رویکرد جایگزین بهتر برآورده کرد. در این حالت، نقد کردن الزاما به معنای «اشتباه شمردن» نیست و هدف یک کار مورد احترام است، بلکه اعلام میشود که همان هدف را میتوان از یک راه دیگر، به شکلی بهتر به دست آورد. نقدهای سازنده عموما به شکل پیشنهادهایی برای بهبود هستند، مثل اینکه چطور میتوان کارها را طوری انجام داد که بهتر و بیشتر مورد قبول باشد. این نوع نقد توجه را به این سمت جلب میکنند که «چطور یک مشکل مشخص را میتوان حل کرد»، یا اینکه «چطور میتوان آن را بهتر حل کرد».
نقد منفی و نقد سازنده، هردو استفادههای خاص خودشان را دارند، ولی معمولا، برای یک نقد خوب، تلفیق این دو لازم است. همچنین گفته میشود که وقتی ایرادی در کاری پیدا میکنید، بهتر است که پیشنهادی برای بهتر شدن آن ارایه دهید. و عموما هر قاعدهای برای رفتار از «بکن»ها و «نکن»ها تشکیل شده است. «کردن»ِ کاری، معمولا به معنای «نکردن»ِ کاری دیگر است، و «نکردن»ِ کاری معادل «کردن»ِ کاری دیگر است. در نتیجه یک انتخاب آگاهانه بین «کردنِ این کار یا یک کار دیگر» وجود دارد که انجام هردو امکان پذیر نیست. بنابراین برای جهتدادن رفتار، افراد نیاز دارند بدانند که چه چیزی مورد قبول است و چه چیزی مورد قبول نیست. اگر نقد تنها یک وجه آن را در نظر بگیرد و دیگری را فراموش کند، ممکن است اطلاعات ناقصی را منتقل کند، که واقعا به درد جهت دادن رفتار یا راهنمایی نمیخورد. یکی از دلایل اساسی اینکه کار درستی نادیده گرفته میشود، یا مورد اهانت یا خرابکاری قرار میگیرد این است که جنبههای مثبت و منفی آن روشن نشده است.
نقد مخرب
هدف نقد مخرب نابود کردن طرف دیگر است (مثل: «تو باید خفه شی و کاری که بهت میگن رو بکنی»). نقد مخرب تلاش میکند، که دیدگاه مقابل را بیاعتبار و بیارزش نشان دهد. در بعضی شرایط، نقد مخرب کاملا غیرقابل توجیه است و از جنس اذیت و آزار یا تهدید به حساب میآید، بهخصوص اگر شامل «حملهی شخصی» باشد. خودِ نقد مخرب عموما مورد نقد قرار میگیرد، چون به جای تاثیر مثبت تاثیر تخریبی دارد.(البته اگر هیچ دلیلی برای مخرب بودنِ نقد ارائه نشود، این میتواند صرفا یک اتهام یا بهانه باشد.)
در زمینههای سیاسی یا نظامی، گاهی ممکن است نقد مخرب لازم بنماید، مانند شرایط حفظ منابع یا حفظ جان افراد در میان یک گروه). یک ایده به تنهایی نمیتواند خطرناک باشد، ولی یک ایده که در شرایط خاصی بیان شده باشد، میتواند خطرساز شود، بنابراین ممکن است افرادی احساس کنند، که باید آن ایده را با نقدی بیرحمانه، خلع سلاح کرد.
اصطلاح «نقد مخرب» را همچنین در شرابطی به کار میبرند که سطح نقد، حوزه و یا شدت آن طوری باشد که تنها باعث خرابکاری شود . در این شرایط افراد فکر میکنند، نقد اینقدر بزرگ است یا مقدارش آنقدر زیاد است، که فقط خرابی به بار میآورد. برای مثال، یک مناظره یا مجادله ممکن است تا حدی از کنترل خارج شود که هرکسی در حال جنگیدن با دیگران باشد و هیچکس با دیگری موافق نباشد. در این حالت نقد به حد افراط رسیده است(با خاک یکسان کردن). صحبتی که برای مشخص کردن جنبههای ناهمساز یک موقعیت (یا چند ایده) شروع شده بود، تبدیل به آشوبی میشود که دیگر هیچکس نمیتواند هیچ توافقی (یا وجه اشتراکی)با هیچ فرد دیگری داشته باشد.
نقد هنری
نقد هنری نقدی است که به بحث و ارزیابی در آثار هنر بصری میپردازد.
منتقدان هنر معمولاً آثار هنری را از جنبههای زیباییشناسی یا تئوری زیبایی مورد نقد و بررسی قرار میدهند. یکی از اهداف نقد هنری دستیابی به مبنای عقلانی برای درک هنر است.
انواع جنبشهای هنری منجر به تقسیم نقد هنری به رویکردهای مختلفی گردیده، که هر کدام با استفاده از معیارهای مختلف خودشان به قضاوت بر روی آثار هنری میپردازند. رایجترین این تقسیمبندیها در حوزهٔ نقد، تقسیم آن به نقد و ارزیابی تاریخی (شکلی از تاریخ هنر) و نقد معاصر از کار توسط هنرمندان زندهاست.
با وجود پیشداوریای که میگوید نقد هنری فعالیت بسیار کمخطرتری نسبت به تولید آثار هنری است، با گذشت زمان نظرات در باب هنر فعلی روزگار همواره مورد اصلاحات شدید قرار میگیرد. منتقدان گذشته اغلب به دو دلیل مورد تمسخر قرار میگرفتند: یا برای هم طرفداری از هنرمندان روزگار خود (مانند نقاشان آکادمیک در اواخر قرن ۱۹) و یا رد هنرمندان روزگار که مورد تکریمند (مثل اوایل کار امپرسیونیستها). بعضی از جنبشهای هنری که توسط منتقدان با عناوین بیارزش نامگذاری شده بودند، آن نامها بعدها توسط هنرمندان سبک به عنوان یک نوع نشان افتخار استفاده میشد (به عنوان مثال امپرسیونیسم، کوبیسم) و اصل معنای منفی به فراموشی سپرده میشد.
معروف است که جان راسکین یکی از نقاشیهای جیمز مکنیل ویسلر، یعنی «منظر شب در سیاه و طلا: سقوط فشفشه»، را با «پرتاب یک قوطی رنگ به سمت صورت عموم مردم» مقایسه کرد.
هنرمندان اغلب روابط بدی با منتقدان خود را داشتهاند. هنرمندان معمولاً نیاز به نظر مثبت منتقدان دارند تا آثارشان مشاهده و خریداری شود؛ متأسفانه برای هنرمندان، تنها نسلهای بعدی ممکن است آثارشان را درک کنند.
تاریخچه
سرمنشأ
اگرچه نقد هنری ممکن است سرمنشأ خود را در ریشههای هنر بیابد، نقد هنری به عنوان یک رویکرد متعبر به شکل امروزی آن در قرن ۱۸ به دست آورد.
اولین نویسندهای که به عنوان یک منتقد هنری در فرانسهٔ قرن ۱۸ شهرت کسب کرد لا فون دو سنینه بود که در مورد سالن ۱۷۳۷ نوشت. نوشتهٔ او در درجهٔ اول برای سرگرمی و در عین حال نوشتهای بود بر ضد سلطنتطلبی.
دنی دیدرو نویسندهٔ فرانسوی قرن ۱۸ اغلب به عنوان مخترع رسانهٔ مدرن نقد هنری شناخته میشود. «سالن ۱۷۶۵» دیدرو یکی از اولین تلاشهای واقعی به منظور به تصرف درآوردن هنر توسط کلمات بود. به گفته مورخ تاریخ هنر توماس ای. کرو «وقتی دیدرو شروع کرد به نوشتن نقد هنری، در حقیقت جای پایی درست کرد برای نسل اول نویسندگان حرفهای که ارائهٔ شرح و قضاوت آثار نقاشی و مجسمهسازی معاصرانشان حرفهشان شود. تقاضا برای چنین تفسیرهایی محصولی بود از رسم معمول مشابه نوینی که از آخرین آثار هنری نمایشداده شده در نمایشگاههای عمومی، منظم، رایگان روز خبر میدادند.»
چهرهٔ شاخص نقد هنری قرن ۱۹، شاعر فرانسوی شارل بودلر بود که اولین کار منتشرشدهٔ وی در باب مرور آثار هنری روز «سالن ۱۸۴۵» بود به دلیل جسارت سریعاً مورد توجه قرار گرفت. بسیاری از نظرات انتقادی وی در زمان خود تازه بودند، ازجمله دفاع او از اوژن دولاکروا و گوستاو کوربه. هنگامی که اثر معروف ادوار مانه، المپیا (۱۸۶۵)، که پرترهای از یک فاحشهٔ برهنه بود، و برای واقعگرایی آشکارش مورد انتقاد فراوان قرار گرفت، بودلر بهطور خصوصی در حمایت از دوست خود مشغول کار شد.
پیش از جنگ جهانی دوم
اعضای حلقهٔ بلومزبری راجر فرای و کلایو بل منتقدان هنری انگلیسی قابل توجه قبل از جنگ جهانی دوم بودند. فرای معرف سبک پست امپرسیونیسم به این کشور، و بل یکی از بنیانگذاران رویکرد فرمالیستی به هنر است. هربرت رید به دفاع از هنرمندان مدرن بریتانیا از جمله پل نش، بن نیکلسون، هنری مور و باربارا هپورت پرداخت.
در امریکا، کلمنت گرینبرگ برای اولین بار در سال ۱۹۳۹ با انتشار مقالهٔ آوانگارد و کیچ در مجلهٔ پارتیزان ریویو خود را به عنوان یک منتقد هنری نامید.
پس از جنگ جهانی دوم
مانند شارل بودلر که در قرن نوزدهم به عنوان پدیدهٔ شاعرانمنتقد ظهور کرد، بار دیگر در قرن بیستم با چنین پدیدهای مواجه بودیم بهطوری که گیوم آپولینر، شاعر فرانسوی، تبدیل به قهرمان کوبیسم شد. کمی بعد، آندره مالرو، نویسنده و قهرمان جبش مقاومت فرانسه، بهطور گسترده در باب هنر مینویسد، بهطوری که شهرت وی فراتر از محدودههای اروپا میرود. جالب توجهاست که اعتقاد راسخ وی به اینکه پیشتازی آمریکای لاتین در نقاشی دیواری مکزیکی (اوروزکو، ریورا و سیکهایروس) است، پس از سفرش به بوئنوسآیرس در سال ۱۹۵۸ تغییر میکند. مالرو پس از بازدید از استودیوهای چند هنرمند آرژانتینی به همراهی رافائل اسکوئیرو، مدیر جوان موزهٔ هنر مدرن بوئنوس آیرس، جنبشهای پیشتاز هنری جدیدی که در آرژانتین نهفتهاست را اعلام میدارد. نکتهٔ در خور توجه این واقعیت است که اسکوئیرو، شاعر و منتقد مشهور که در طول دههٔ شصت به مقام مدیر فرهنگی سازمان کشورهای آمریکایی در واشنگتن دی سی رسید، آخرین نفر بود مصاحبه خوبی با هنرمند تقریباً فراموش شده، ادوارد هاپر، پیش از مرگ او، انجام داد که منجر به احیای دوبارهٔ نام او شد. و باعث شد این هنرمند آمریکایی به یک بار و برای همه زمانها مورد تقدیس قرار گیرد.
در دههٔ ۱۹۴۰ نهتنها فقط چند گالری (به عنوان مثال گالری هنر این قرن) بلکه تنها چند منتقد بودند که مایل بودند آثار پیشتازان هنری نیویورک را دنبال کنند. همچنین تعداد کمی از هنرمندان با پس زمینهٔ ادبی وجود داشتند، در میان آنها، رابرت مادروِل و بارنت نیومن بودند که به عنوان منتقدان هنری نیز فعالیت میکردند.
با وجود غیرمعمول بودن، در حالی که نیویورک و جهان با هنر آوانگارد نیویورک ناآشنا بود، در اواخر دههٔ ۱۹۴۰ اغلب هنرمندانی که امروزه نامشان ورد زبانهاست منتقدان تثبیتگر خوبی را به عنوان حامی خود داشتند: حمایت کلمنت گرینبرگ از جکسون پولاک و نقاشان میدان رنگ نظیر: کلیفورد استیل، مارک روتکو، بارنت نیومن، آدولف گوتلیب و هانس هافمن از آن جملهاست. در حالی که به نظر میرسید هارولد روزنبرگ نقاشان اکشن را ترجیح میدهد؛ نقاشانی نظیر ویلم دکونینگ و فرانتس کلاین. توماس ب هس، مدیر مسؤول نشریهٔ اخبار هنر، به دفاع از ویلم دکونینگ میپرداخت.
منتقدان جدید حمایتهای خود را با برچسبزدن به دیگر هنرمندان به عنوان «پیروان» خود افزایش دادند و کسانی که در خدمت اهداف تبلیغاتی آنها قرار نمیگرفتند نادیده میگرفتند.
به عنوان مثال، در سال ۱۹۵۸، مارک توبی «اولین نقاش آمریکایی بود که از زمان ویسلر (۱۸۹۵) برندهٔ جایزه برتر دوسالانهٔ ونیز میشد. با این وجود دو مجلهٔ هنری متنفذ نیویورک به این موضوع علاقمند نبودند. مجلهٔ «هنر» به این رویداد تاریخی تنها اشارهای کوتاه در ستون خبری و اخبار هنر (به سردبیری: توماس ب هس) کرد و آن را به کل نادیده گرفته. نیویورک تایمز و مجلهٔ لایف ویژهنامهای به این منظور چاپ کردند.»
بارنت نیومن، اواخر عضو گروه بالاشهر مینوشت کاتالوگ پستی و مرور و در اواخر دههٔ ۱۹۴۰ یک هنرمند برگزاری نمایشگاه در گالری بتی پارسونز شد. اولین نمایشهای انفرادیاش در سال ۱۹۴۸ بود. بارنت نیومن بلافاصله بعد از اولین نمایشگاهش، در یکی از جلسات هنرمندان در استودیو ۳۵ اظهار داشت: «ما تا حدودی، با تصویر خودما در حال ساختن جهانیم.» نیومن با استفاده از مهارتهای نوشتاریش، برای تقویت گامهایش در راه تصویر تازهای از خود به عنوان یک هنرمند ارائه میداد و برای ترویج آثارش میجنگید. به عنوان مثال میتوان به نامهٔ او در تاریخ ۹ آوریل ۱۹۵۵، «نامهای به سیدنی جنیس» اشاره کرد: «... درست است که روتکو مانند یک جنگنده حرف میزند، با این حال، رو به دنیای آدمهرزهها حرف میزند. مبارزهٔ من علیه جامعهٔ بورژوا شامل رد کل جامعه میشود.»
در کمال تعجیب فردی به فکر ارتقای این سبک از نقدنویسی افتاد تروتسکیست نیویورکی کلمنت گرینبرگ بود. به عنوان منتقد هنریای که مدتها برای پارتیزان ریویو و هفتهنامهٔ ملت نقد نوشته بود، به پیشگام بادانش طرفداری از اکسپرسیونیسم انتزاعی بدل شد. رابرت مادرول هنرمند، که جای پایش محکم شده بود، در ترویج این سبک به گرینبرگ پیوست که مناسب وضعیت سیاسی و تمرد روشنفکری دوران بود.
کلمنت گرینبرگ اکسپرسیونیسم انتزاعی و جکسون پولاک را به طور خاص به عنوان مظهر ارزش زیباییشناختی اعلام کرد. این کار بهسادگی پولاک را در زمینهٔ آثار فرمالیستیش پشتیبانی کرد تا این سبک عنوان بهترین نقاشی آن دوران شناخته شود و اوج سنت هنری از طریق کوبیسم و پل سزان رفتن به عقب تا به کلود مونه رسید، که به واسطهٔ آن نقاشی خالصتر شد و بیشتر بر چیزهایی که برای آن «ضروری»ست متمرکز گشت، یعنی ایجاد نشانهها بر روی یک سطح صاف.
آثار جکسون پولاک همواره مورد نقدهای متضادی قرار گرفتهاست. هارولد روزنبرگ از تحول در آثار پولاک از نقاشی به درام وجودی صحبت میکند، که در آن «چیزی که روی بوم میآمد نه یک تصویر، بلکه یک رویداد است». «لحظهٔ بزرگ زمانی میآید که او تصمیم میگیرد نقاشی کند «که نقاشی کرده باشد». ژستهای روی بوم ژستهاییاند آزاد از ارزشهای سیاسی، زیباییشناختی و اخلاقی»
یکی از پرآوازهترین منتقدان اکسپرسیونیسم انتزاعی آن زمان جان کانادی منتقد نیویورک تایمز بود. مایر شاپیرو و لئو استاینبرگ نیز مورخان هنر مهم دوران پس از جنگ جهانی دوم بودند که به حمایت از اکسپرسیونیسم انتزاعی پرداختند. از اوایل دههٔ شصت تا اواسط آن منتقدان هنری جوانی نظیر مایکل فراید، روزالیند کراوس و رابرت هیوز بینش قابلتوجهی را به دیالکتیک انتقادی اضافه کردند که به رشد در حول و حوش اکسپرسیونیسم انتزاعی پرداخت.
دوران معاصر
منتقدان هنر امروزه نهتنها در رسانههای نوشتاری نظیر مجلات و روزنامههای تخصصی هنری به نشر دیدگاههای خود میپردازند، بلکه از طریق اینترنت، تلویزیون و رادیو، موزهها و گالریها نیز به این کار اقدام میکنند. همچنین بسیاری از آنها در دانشگاهها یا به عنوان مشاور هنری برای موزهها مشغول به کار شدهاند. منتقدان هنری به نمایشگاهها مشاوره میدهند و غالباً برای نوشتن کاتالوگ نمایشگاهها استخدام میشوند. منتقدان هنری سازمان خود خودشان را نیز دارند، یک سازمان غیردولتی یونسکو، به نام انجمن بینالمللی منتقدان هنری که شامل حدود ۷۶ بخش ملی و سیاسی غیرمتعهد برای پناهندگان و تبعیدیان میشود .
گونههای نقد هنری
نقد ژورنالیستی: مهم ترین مولفه نقد ژورنالیستی آن بود که به گونه یی از خبر و گزاره یی درباره یک رویداد فرهنگی و هنری تعبیر شود. برای خوانندگان یک مجله یا روزنامه نوشته میشد، به انعکاس مختصری از ویژگیهای کلی یک نمایشگاه برای مخاطبان عام و گسترده محدود میماند و اغلب عنوان مرور را روی آن میگذاشتند. نقدهایی که گیوم آپولینر مینوشت از انگیزهای ژورنالیستی مایه میگرفت و به منظور شرح و بیان یک عرصه پیچیده هنری بود.
نقد آموزشی: هدف از این گونه نقادی، ارتقاء آگاهیهای حرفهای و زیبا شناختی و بلوغ هنری هنر جویان بود. این نقد که بیشتر در کلاسهای درس و هنرکدهها رواج داشت هم میتوانست درمورد کارهای هنرجویان کارآیی داشته باشد و هم درمورد آثار هنری پیشینیان. مراد آن بود که هنرجو بتواند خوب وبد کار خود را بسنجد.
نقد پژوهشی: این گونه از نقد هنری ابتدا تمام عناصر، سازهها، فرم، ترکیب بندی، ساختار و رنگ را به دقت تجزیه و تحلیل میکند، سپس با تعبیر و تفسیر نمادها و نشانهها، به محتوا و درونه اثر میپردازد و دست آخر جایگاه اثر را در سلسله مراتب و رده بندیهای تاریخ هنر مشخص میکند. نقد پژوهشی، در مورد هنرمندان زنده نقش قضاوت تاریخ را ایفا می کندو درمورد هنرمندان گذشته، شکلی از بازنگری در قضاوتهای تاریخی را به خود میگیرد.
نقد ابزاری و کاربردی: این شکل از نقد هنری که به آن نقد هدفمند هم گفته میشود، در اثر هنری به چشم ابزاری برای پیشبرد اهداف اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و حتی روان شناختی نگاه میکند.
نقد فراگیر و مردم پسند: این شکل از نقد، که هرگز نمیتوان آن را هنری نامید بیش از گونههای دیگر رواج دارد و در واقع همان آرا و نظرهایی است که مردم بعد از دیدن یک اثر هنری ابراز میکنند. هر کس بی آن که از زیر و بم کار آگاهی درستی داشته باشد، از سر عاطفه و احساس و بینش فردی خود قضاوت میکند و به اعتبار آن که از توانایی بینایی برخوردار است و زبانش میگردد قضاوت درباره اثر هنری را حق مسلم خود میشمارد.
نقد فرمالیستی: به طور کلی میتوانگفت که نقد فرمالیستی نقدی است عاری از محتوای حسی و عاطفی، نگرشی است به سوی فن آوریهای هنری، سبک و منر و در یک کلام فرم مستقل از معنا معطوف و محدود مانده است. این نقد در ضدیت با محتوا گرایی و روان شناختی کردن اثر هنری پدید آمدو منتقدانی چون راجر فرای، کلایوبل و کلمنت گرین برگ و پیروان آنها از مروجان سرسخت آن بودند.
نقد متن گرا یا محتوا گرا: این شکل از نقد هنری به سه گونه: ننقد تاریخی، نقد سیاسی - اجتماعی و نقد روان شناختی تقسیم میشود.
وبلاگهای هنری
از ابتدای قرن ۲۱، وبگاههای نقد هنری آنلاین و وبلاگهای هنری در سراسر جهان برای افزودن صدای خود را به دنیای هنر تلاش میکنند. برخی از وبلاگها و وبلاگنویسان هنری قابل توجه که به طور متمرکز به نقد هنری میپردازند عبارتند از: آرت فگ سیتی، بدبازیکن، نقد هنری، جیمز واگنر، فالون و روسوف، CultureGrrl، وبلاگ وینکلمن، دو لایه رنگ، گزارش جیمز کالم، وبلاگ شارکفوروم، وبلاگ مجموعهٔ ووستر، وبلاگ برایان شروین در مایاسپیس، هراگ وارتانیان و هایپرآلرژیک، یادداشتهای تایلر گرین در بارهٔ هنر مدرن، مجلهٔ هنری کواگولا و جری سالتز. بسیاری از این نویسندگان با استفاده از رسانههای اجتماعی مانند فیسبوک و توییتر مخاطبان را در جریان دیدگاههای نقد هنری خود قرار میدهند.
نقد فیلم
نقد فیلم تحلیل و بررسی همهجانبه یک اثر سینمایی یا تلویزیونی است. نقد فیلم عمدتا بر دو نوع است: نقد ِژورنالیستی که توسط روزنامهنگاران و دیگر خروجیهای رسانههای عمومی انجام میشود و نقد آکادمیک که از طرف محققان و پژوهندگان فیلم و سینما که از اصول نظری نقد فیلم آگاهند انجام میشود.
نقد فیلم : بررسی میزان سازگاری میان فرم و محتوای کلامی فیلم و بررسی میزان سازگاری میان فرم های فیلم
تفسیر فیلم : بررسی محتوای غیر کلامی فرم فیلم به کمک دانش و قواعد سینمایی ، اظهارات و سوابق کارگردان
تحلیل فیلم : بررسی فرم فیلم به کمک دانش و قواعد سینمایی
رویه قضایی
رویه قضایی به شکل کلی تصمیم مکرر قضایی گفته میشود. رویه قضایی به لحاظ معنوی و یا الزام قانونی مبنای حکم مرجع قضایی است.
چاپلوسی
چاپلوسی، (به انگلیسی: Flattery) به معنای ژاژخایی در مدح و ثنای کسی، بمنظور جلب توجه و یا دریافت چیزی میباشد و یکی از رذایل است. چاپلوسی، تملقهای ژاژخایانهای است که نشان از شرک خفی در نهاد شخصی که مرتکب آن شده دارد.
معنا و مفهوم چاپلوسی
عبدالرحمان بن اسحاق جوهری در صحاح میگوید: «رجلٌ مُلِق. یعنی چیزی را میگوید که قلباً به آن اعتقاد ندارد.»
منشأ چاپلوسی
هدف تملقگو جلب نظر و قلوب مردمی است که آنها را مؤثر در اموری میداند که مورد طمع اوست. مثلاً کسانیکه پولپرست و مالدوست هستند، پیش ارباب ثروت خاضع بوده از آنها تملق میگویند و برای آنها فروتنی مینمایند.
گاهی، عادت بعضی از مردم شده است که چربزبانی و تملّق را دلیل بر مردمداری و حسن خلق تلقّی کرده، خلاف آن را نشانه حقارت و کمارزشی و نبود شخصیّت میپندارند.
آثار چاپلوسی
نتیجه چاپلوسی، برهم خوردن تعادل جامعه و رفتن آن به سوی حالتی دروغین و مسموم خواهد بود.
خدمات
اطلاعات
بسیاری از افراد واژههای "اینترنت" و "وب جهان گستر"(یابه صورت کوتاه "وب") را
به جای هم بکار میبرند، حال آنکه این دو واژه معناهای متفاوتی دارند. وب جهان
گستر مجموعهای جهانی از اسناد و تصاویر و سایر منابعی است که به وسیله
ابرپیوندها با یکدیگر ارتباط منطقی دارند و با استفاده از شناسههای منبع
یکنواخت (به انگلیسی: Uniform Resource Identifier) ویا به اختصار URI مورد
مراجعه قرار میگیرند. URIها به ارائه دهندگان اجازه میدهد که سرویسها و
مشتریان را به صورت سمبولیک مشخص نمایند. تا مکان یابی و آدرس دهی وب سرورها،
سرورهای پرونده و سایر پایگاه دادههایی که اسناد را ذخیره میکنند و همچنین
عرضه دسترسی به منابع از طریق پروتکل HTTP، اصلیترین پروتکل حامل وب، را ممکن
سازند.HTTP تنها یک از صدها پروتکلی است که روی وب استفاده میشود. وب سرویسها
نیز میتوانند از این پروتکل برای ارتباط استفاده کنند.
مرورگرهای وب جهان گستر مثل اینترنت اکسپلورر مایکروسافت، فایرفاکس، اپرا،
سافاری اپل، و گوگل کروم با استفاده از ابرپیوندهای تعبیه شده درون صفحات، به
کاربران امکان میدهند از یک صفحه وب به صفحه دیگرگردش کنند. این اسناد ممکن
است ترکیبی از دادههای رایانهای شامل گرافیک، صدا، متن ساده، ویدیو،
چندرسانهای و محتوای تعاملی شامل بازی، برنامههای اداری و نمایشهای علمی
باشد. از راه پژوهشهای اینترنتی برپایه جستجوی کلیدواژهها با استفاده از
موتورهای جستجوی وب مثل یاهو و گوگل کاربران میتوانند به سرعت و سادگی به حجم
گسترده و متنوع اطلاعات بر خط دسترسی داشته باشند. در مقایسه با دانشنامههای
چاپی و کتابخانههای سنتی، وب جهان گستر امکان عدم تمرکز اطلاعات را فراهم
ساختهاست. وب همچنین به افراد و سازمانها توانایی انتشار ایدهها و افکارشان
را برای شماربسیاری از مخاطبین بالقوه با هزینه وتاخیر زمانی کمینه میدهد.
انتشار یک صفحه وب، وب نوشت، یا ساخت یک وبگاه هزینه اولیه بسیار پایینی دارد و
سرویسهای رایگان نیز وجود دارند، هرچندکه انتشار و نگهداری وبگاههای بزرگ و
حرفهای بااطلاعات جذاب، متنوع و به روز هنوزمشکل و پرهزینهاست. بسیاری از
افراد، شرکتها و گروهها از وب نوشت هاکه به گستردگی برای یادداشتهای روزانه به
روزشدنی به کارمی روند نیز استفاده میکنند.برخی از سازمانهای تجاری کارکنان
خود کارکنان خود را تشویق میکنند که در حوزه تخصص خود توصیههایی را در وبگاه
ارائه دهند، به این امید که با دانش تخصصی و اطلاعات رایگان، بازدیدکنندگان را
تحت تاثیر قراردهند وبه شرکت خود جذب کنند. نمونه این روش در مایکروسافت دیده
میشود که نرمافزارنویسان این شرکت، وب نوشتهای شخصی خود را منتشر میکنند تا
علاقه عمومی را نسبت به کارشان بینگیزند.
تبلیغ برخط در صفحات وب پربیننده میتواند سود زیادی در برداشته باشد.
دادوستدالکترونیک یا فروش محصولات مستقیماً از طریق وب نیز به رشد خود ادامه
میدهد. در روزهای نخست وب، وبگاهها تنها مجموعهای از پروندههای متنی اچ تی
امال(HTML) کامل شده و منزوی بود که بر روی وب سرورها ذخیره میشدند. به تازگی
وبگاهها توسط نرمافزارهای مدیریت محتوا و ویکی و با محتوای اولیه اندک ساخته
میشوند. مشارکت کنندگان سیستم پایگاه دادههای اصلی را توسط صفحات ویرایشگری
که به همین منظور ساخته شدهاند با محتوای مورد نظر پر میکنند، حال آنکه
بازدیدکنندگان تنها شکل نهایی HTML صفحات را میبینند. پروسه گرفتن محتوای جدید
و دردسترس قرار دادن آن برای بازدیدکنندگان مورد نظر ممکن است شامل سیستمهای
سردبیری، تاییدی و امنیتی باشد.
ارتباط
پست الکترونیک یکی از سرویسهای ارتباطی مهم در دسترس بر روی اینترنت است. مفهوم
فرستادن پیامهای متنی الکترونیکی که به گونهای به نامهها و یادداشتهای پستی
میماند، قدمتی بیش از اینترنت دارد. امروزه یکی از مسایلی که میتواند حائز
اهمیت باشد درک تفاوت بین پست الکترونیک اینترنتی و سامانههای پست الکترونیکی
داخلی است. یک نامه الکترونیکی اینترنتی ممکن است از شبکههای مختلفی عبورکند و
بر روی ماشینهای مختلفی به صورت رمزنشده دخیره شود که از کنترل فرستنده و
گیرنده نامه کاملاً خارج اند. دراین مدت کاملاً امکانپذیر است که این نامه توسط
اشخاص ثالثی محتوای آن خوانده و یا حتی دستکاری شود. سامانههای پست الکترونیکی
کاملاً داخلی که در آن نامه هاهرگزازمحدوده شبکه داخلی سازمان خارج نمیشوند
بسیار ایمن تر هستند، هر چند که در هرسازمانی کارکنان فناوری اطلاعات و یا
پرسنل دیگری هستند که شغلشان در ارتباط با نظارت و گاهی دسترسی به نامههای
دیگران است. تصاویر و اسناد و سایر پروندهها نیز میتواند به صورت پیوست نامه
الکترونیک فرستاده شود. نامههای الکترونیکی را میتوان به چندین نشانی پست
الکترونیکی رونوشت نمود.
تلفن اینترنتی نیز سرویس ارتباطی دیگری است که با پیدایش اینترنت امکانپذیر شد.
صدا روی پروتکل اینترنت(VoIP) نام پروتکلی است که زیر بنای همه ارتباطات تلفنی
اینترنتی است. ایده آن در اوایل دهه ۱۹۹۰ همراه با برنامههای واکی-تاکی گونه
برای رایانههای شخصی ظهور کرد. در سالهای اخیر سیستمهای VoIP سادگی استفاده و
راحتی تلفنهای معمولی را پیدا کردهاند. فایده این کار ان است که چون ترافیک
صدارااینترنت حمل میکند، VoIP هزینه بسیار کمی دارد و حتی میتواند رایگان
باشد. به ویژه برای آن دسته از اتصالات اینترنت که همیشه برقرارند (مانند مودم
کابلی یا ADSL) گزینه مناسبی است. VoIP در حال پخته شدن و تبدیل شدن به رقیب
جایگزینی برای سیستمهای تلفن سنتی است. همکنشپذیری بین عرضه کنندگان مختلف
بهبود یافته و امکان برقراری و یا در یافت تماس با تلفنهای معمولی نیز به وجود
آمدهاست. کارتهای شبکه ساده و ارزان VoIP نیز در دسترس هستند که نیاز به وجود
رایانه برای استفاده از VoIPرا ازبین میبرند.
کیفیت صدا از یک تماس تا تماس دیگر تغییر میکند، اما غالباً کیفیت برابر یا
بهتر از تلفن معمولی است. مشکلاتی که برای VoIP باقی میمانند، گرفتن شماره
تلفنهای اظطراری و قابلیت اطمینان است. در حال حاضر تعدادی از ازائه دهندگان
VoIP سرویس شمارههای اظطراری را ارائه میدهند اما هنوز به صورت جهانی در
دسترس نیست. تلفنهای سنتی انرژی را از خط تلفن میگیرند و در صورت قطع برق
میتوانند همچنان عمل کنند. برای VoIP این امکان بدون استفاده از منبع تغذیه
پشتیبان برای تغذیه تجهیزات تلفن و دسترسی به اینترنت، وجود ندارد. VoIP همچنین
محبوبیت روز افزونی بین علاقهمندان بازیهای کامپیوتری به عنوان شکلی از ارتباط
بین بازیکنان مییابد.
انتقال داده
اشتراک فایل نمونهای از انتقال مقادیر بزرگ داده از طریق اینترنت است. یک فایل
رایانهای را میتوان به صورت پیوست نامه الکترونیکی به دوستان و همکاران
فرستاد. میتوان آن را دریک وبگاه ویا اف تی پی سرور( FTP Server) بارگذاری
(Upload) نمودتا به آسانی توسط دیگران بارگیری(Download) شود. میتوان آن را در
یک "مکان مشترک" در یک کارسازپرونده(File Server) قرار دارد تا به سرعت و آسانی
در اختیار همکاران قرار گیرد. بار سنگین بارگیریهای شمار زیاد کاربران را
میتوان با به کاربردن کارساز(سرور)های آینه و شبکههای تظیر-به-نظیر کاهش داد.
دسترسی به فایل را میتوان از طریق تصدیق هویت کاربر کنترل کرد. انتقال فایل بر
روی اینترنت را نیز میتوان با رمزگذاری در پوشش ابهام قرار داد. دستیابی به
فایل ممکن است در گرو پرداخت مبلغی باشد که میتواند توسط کارت اعتباری پرداخت
شود. مبدا و اعتبار فایل از طریق امضای دیجیتال و یا MD۵ و سایر روشهای هضم
پیام قابل بررسی است. این ویژگیهای ساده اینترنت در مقیاس جهانی، به تدریج
تولید، فروش و توزیع هر چیزی را که قابل ارائه به صورت فایل باشد را تغییر
میدهد که این چیزها شامل همه انتشارات چاپی، محصولات نرمافزاری، اخبار،
موسیقی، فیلم، ویدیو، عکاسی، گرافیک و آثار هنری دیگر میباشد.
رسانه جریانی(Streaming Media) همان عملی است که بسیاری از پخش کنندگان صدا و
سیما، به واسطه آن، برنامههای خودرا از طریق اینترنت به صورت زنده پخش
میکنند.(به عنوان مثال BBC) آنها امکان دیدن برنامههای غیر همزمان ضبط شده را
نیز به کاربران میدهند. گروهی از آنها صرفاً برنامههای خود را از طریق
اینترنت پخش میکنند. این بدین معنی است که یک رایانه میتواند به این
رسانههای برخط، شبیه به همان صورتی که پیش از این تنها از طریق گیرندههای
رادیو و تلویزیون امکانپذیر بود دست یابد. پادکستها گونه دیگری از پخش اینترنتی
هستند که فایل صوتی توسط رایانه بارگیری میشود و سپس به یک پخش کننده رسانه
قابل حمل منتقل میشود تا بتوان بعداً در حرکت بدان گوش داد.
وب بین (Webcam)ها را نیز میتوان گونه کم هزینه تر رسانه جریانی دانست. اگرچه
برخی از وب بینها تصویر با ترخ فریم کامل میدهند اما غالباً تصویر کوچک است و
به کندی به روز میشود. کاربران اینترنت میتوانند حیواناتی را دریک جنگل
افریقایا گزارش تصویری از ترافیک در یک میدان را به صورت زنده و بی درنگ تماشا
کنند و یا بر روی داراییهای خود از راه دور نیز نظارت بصری داشته
باشند.محبوبیت اتاقهای گپ ویدیویی ویا کنفرانس تصویری نیز با افزایش تعداد
کاربرانی که وب بین دارند، افزایش مییابد. یوتیوب در تاریخ ۱۵ فوریه ۲۰۰۵
ایجاد شد و اکنون وبگاه پیشرو در زمینه ویدیوهای جریانی است. یوتیوب از یک پخش
کننده وب برپایه فلش برای پخش ویدیو استفاده میکند. کاربران ثبت نام کرده
میتوانند مقدار نامحدودی ویدیو را در این وبگاه بارگذاری کنند و پروفایل شخصی
بسازند. یوتیوب ادعا میکند که کاربرانش روزانه صدها میلیون ویدیو را بارگذاری
و یا تماشا میکنند.
دسترسی
رایجترین زبان برای ارتباطات در اینترنت زبان انگلیسی است. این ممکن است ناشی
از زادگاه اینترنت و همچنین نقش زبان انگلیسی به عنوان زبان بینالمللی باشد.
ناتوانی رایانههای اولیه - که اغلب در امریکا ساخته میشدند - در پردازش نویسه
(کاراکتر)های به جز گونه انگلیسی الفبای لاتین نیز ممکن است با این موضوع مرتبط
باشد. پس از انگلیسی(۲۸٪ از بازدیدکنندگان وب)، پرخواهان ترین زبانها در وب
جهان گستر عبارنتد از : چینی ۲۳٪، اسپانیایی ۸٪، ژاپنی ۵٪، پرتغالی و آلمانی
(هر کدام ۴٪)، عربی و فرانسه و روسی (هرکدام ۳٪)و کرهای ۳٪.بر پایه منطقه، ۴۲٪
از کاربران اینترنت در آسیا، ۲۴٪ در اروپا،۱۴٪ در امریکای شمالی، ۱۰٪ در
امریکای لاتین و کارائیب، ۵٪ در آفریقا، ۳٪ در خاورمیانه و ۱٪ در
استرالیا/اقیانوسیه.
فناوریهای اینترنت در سالهای اخیر بویژه در زمینه استفاده از یونیکد، به حد
کافی گسترش یافتهاند و امکانات مناسبی برای ارتباط در بسیاری از زبانهای دنیا
در دسترس میباشد، اما همچنان مسائلی مانند موجیباکه (نمایش نادرست برخی
نویسههای یک زبان) باقی هستند.
روشهای معمول دسترسی به اینترنت در خانهها شامل دسترسی با شمارهگیری
(dial-up)، خطوط زمینی پهن باند(از طریق کابل کواکسیال، فیبر نوری و یا سیم
مسی)، وای-فای (Wi-Fi)، ماهواره و فناوری ۳G تلفن همراه میباشد. اماکن عمومی
که میتوان در آنها از اینترنت استفاده نمود شامل کتابخانهها و کافینتها که
در آنها رایانههایی با اتصال به اینترنت مهیاست.همچنین کیوسکهای اینترنت در
بسیاری از اماکن عمومی مانند سالن فرودگاه و کافی شاپها موجودند که بعضی از
آنها برای استفادههای کوتاه و سرپایی در نظرگرفته شدهاند.واژههای گوناگونی
برای نامیدن این ترمینالها به کار میرودف از جمله : کیوسک عمومی اینترنت و یا
پایانه دسترسی عمومی.
این ترمینالها به گستردگی برای کاربردهایی چون رزرو بلیط، سپرده گذاری بانکی،
پرداخت برخط مورد استفاده قرار میگیرد. وای-فای(Wi-Fi) دسترسی بی سیم به
شبکههای رایانهای و در نتیجه به اینترنت را فراهم میکند. نقاط داغ
(Hotspots) به مکانهایی گفته میشود که دسترسی به اینترنت بی سیم در آن نقاط
امکانپذیر است و کاربران میتوانند با لپ تاپ و یا دستیار دیجیتال شخصی(PDA)
خود به اینترنت متصل شوند. گاهی این سرویسهای بیسیم برای عموم و یا حداقل برای
مشتریان رایگان ارائه میشود. یک نقطه داغ محدوده مکانی مشخصی را شامل میشود
مثل محوطه یک دانشگاه، پارک و یا حتی سراسر نقاط یک شهر. سرویسهای تجاری Wi-Fi
که کل شهر را پوشش میدهند هم اکنون در شهرهای لندن، وین، تورنتو،
سانفرانسیسکو، فیلادلفیا، شیکاگو و پیتسبورگ ارائه میشوند. در این شهرها
مشترکین میتوانند در هر نقطهای از شهر به شبکه وای-فای متصل شوند
.علاوه بر وای-فای، آزمایشهایی نیز در زمینه شبکههای بی سیم متحرک اختصاصی
مانن ریکوچت و سرویسهای دادهای پرسرعت بر روی تلفنهای همراه، و شبکههای بی
سیم ثابت انجام شدهاست. تلفنهای همراه پیشرفته مثل تلفنهای همراه هوشمند
(Smartphone) همگی با قابلیت اتصال به اینترنت از طریق شبکه تلفن عرضه میشوند.
مرورگرهای وب مثل اپرا معمولاً نسخهای برای این دستگاههای جیبی پیشرفته دارند.
آثار اجتماعی
اینترنت به دلیل خصوصیاتی چون قابلیت استفاده و دسترسی گسترده آن، اشکال کاملاً
جدیدی از تعاملات، فعالیتها، و سازماندهیهای اجتماعی را پدید آوردهاست.
وبگاههای شبکههای اجتماعی چون فیسبوک، توییتر و مایاسپیس روشهای جدیدی برای
معاشرت و تعامل خلق کردهاند. کاربران این سایتها قادرند اطلاعات گوناگونی به
صفحات خود بیفزایند، علایق مشترکی را دنبال کنند و به دیگران مرتبط شوند.
وبگاههایی مثل لینکداین به پرورش ارتباطات حرفهای و تجاری میپردازد. یوتیوب
و فلیکر هم در زمینه ویدیوها و تصاویر کاربران تخصص دارند.
دهه اول سده بیست و یکم، شاهد پرورش اولین نسلی است که در شرایطی رندگی میکنند
که اینترنت به گستردگی در دسترس میباشد. این مسایل و نگرانیهایی را به دنبال
دارد از جمله مسئله حفظ حریم خصوصی و هویت و توزیع غیر مجاز مواردی که تحت
قانون کپی رایت محافظت میشوند. این بومیان دیجیتال با انبوهی از مسایلی مواجه
میشوند که در مورد نسلهای قبلی وجود نداشت.
اینترنت کاربرد جدیدی به عنوان بک ابزار سیاسی یافتهاست مه این منجر به
سانسوراینترنت میشود. نمونه استفاده سیاسی از اینترنت، مبارزه انتخاباتی
هاوارد دین در سال ۲۰۰۴ در ایالات متحده بود که به دلیل جمع آوری کمکهای مردمی
از طریق اینترنت شایان توجه بود. بسیاری از گروههای سیاسی از اینترنت برای
سازماندهی در انجام ماموریت خود استفاده میکنند. برخی از دولتها مانند ایران،
کره شمالی، میانمار، چین وعربستان، آنچه را که مردم میتوانند از طرق اینترنت
ببینند، به ویژه در مورد مسایل سیاسی و مذهبی محدود مینمایند.
این کار از طریق نرمافزارهایی که دامنه و محتوا را فیلتر میکنند صورت
میپذیرد. در نروژ، دانمارک، فنلاند و سوئد، ارائه دهندگان اصلی خدمات اینترنت
به صورت داوطلبانه و احتمالاً برای اجتناب از قانون شدن فیلترینگ، قبول
کردهاند که دسترسی به سایتهایی که توسط مقامات مسوول لیست شدهاست را محدود
نمایند. اگرچه قرار بر این است که این آدرسهای ممنوع شده تنها شامل وبگاههای
هرزه نگاری کودکان باشد، اما محتوای این لیست مخفی است.
در بسیاری از کشورها مانند ایالات متحده امریکا، اگرپه قوانینی در ممنوعیت پخش
موارد دربردارنده هرزه نگاری کودک تصویب نمودهاند اما استفاده از نرم افرارهای
فیلترینگ را اجباری نکردهاند. نرمافزارهای تجاری و یا رایگان بسیاری تحت
عنوان نرمافزار کنترل محتوا در دسترس هستند که کاربران از طریق آنها میتوانند
وبگاههای مستهجن را در رایانه شخصی و یا شبکه محلی مسدود نمود تا از دسترسی
کودکان به مواد هرزه نگاری و یا خشونت نگاری جلو گیری نمود.
اینترنت از آغاز پیدایش همواره وسیله مناسبی برای فعالیتهای تفریحی بودهاست.
بسیاری از انجمنهای اینترنتی بخشهایی برای بازی و ویدیوهای خنده دار و
کارتونهای کوتاه در قالب انیمیشنهای فلش(Flash) دارند. بیش از ۶ میلیون نفر در
اینترنت از وب نوشتها و تختههای پیام برای برقراری ارتباط استفاده میکنند.
صنایع هرزه نگاری و قمار از اینترنت سود میجویند تا وبگاههایی بسازند که منبع
کلان تبلیغات برای سایر وبگاهها میباشند.
اگرچه بسیاری از دولتها برای محدود سازی استفاده این دو صنعت ازاینترنت تلاش
کردهاند اما در جلوگیری از گسترش محبوبیت آنها چندان موفق نبودهاند.یکی از
فعالیتهای تفریحی اصلی در اینترنت، بازیهای چند نفره است. این شکل تفریح
اجتماعاتی را بوجود میآورد که در آن افراد از هر سن و نژادی از دنیای بازیهای
چندنفره کامپیوتری لذت میبرند. اگرچه بازیهای برخط از سال ۱۹۷۰ وجود
داشتهاند،
اما گونه مدرن این بازیها با خدمات اشتراکی مانند گیماسپای و MPlayer آغاز شد.
غیر مشترکین محدود به بازیهای خاص و یا زمان بازی خاص بودند. بسیاری از مردم از
اینترنت برای دسترسی و بارگیری(download) موسیقی و فیلم و سایر آثار استفاده
میکنند. این خدمات به هر دو صورت رایگان و پولی، با استفاده ازسرورهای مرکزی و
یا فناوریهای نظیر-به-نظیر توزیع شده ارائه میشوند.برخی از این منابع توجه
بیشتری نسبت به سایرین در زمینه حقوق مولفین اصلی نشان دادهاند.
بسیاری از مردم از اینترنت برای دسترسی به اخبار، پیش بینی آب وهوا، گزارشهای
ورزشی و جستجوی مطالب در مورد علاقهمندیهای خود استفاده میکنند. آنها از گپ
برخط، پیام رسان فوری و پست الکترونیک برای در تماس بودن با دوستان خود در
سراسر دنیا و به شیوهای شبیه به دوست مکاتبهای که در قدیم رواج داشت، استفاده
میکنند. اینترنت شاهد شمار رو به افزایش میزکارهای وب که در آن کاربران به
فایلها و تنظیمات خود دسترسی پیدا میکنند، بودهاست."کم کاری سایبری"
(Cyberslacking) محل اتلاف جدی منابع سازمانهاست. کارمندان انگلیسی به طور
میانگین ۵۷٪ از وقت خود را به وب گردی در حین کار میپردازند.
تاثیرات ذهنی
بر روی آثار اینترنت بر مغز انسان مطالعات زیادی انجام شدهاست. نیکلاس کار(به
انگلیسی: Nicholas Carr) ادعا میکند که اینترنت تفکر عمیق را که عامل خلاقیت
واقعی است کاهش میدهد. او همچنین میگوید که پیوندهای فرامتن و تحریک بیش از
حد، به این معنی است که مغز باید بیشتر توجهش را بر روی تصمیمات کوتاه متمرکز
کند. او همچنین بیان میکند که اینترنت مغز را غرق در اندیشه میکند که باعث
آسیب رسیدن به حافظه بلند مدت میگردد. شمار فراوان محرکها در اینترنت منجر به
بار شناختی(Cognitive Load) سنگینی برای مغز میشود که یادآوری هرچیزی را مشکل
میسازد.استیون پینکر (به انگلیسی: Steven Pinker)، روانشناس، نظری مخالف دارد.
او به این نکته اشاره میکند که افراد بر روی آنچه انجام میدهند کنترل دارند
وبنابراین این پژوهش و استدلال هرگز طبیعت انسان را در نظر نداشتهاست. او
میگوید "تجربه ظرفیتهای پردازش اطلاعات مغز را عوض نمیکند" و ادعا میکند که
اینترنت باعث باهوشتر شدن انسانها شدهاست.
تاریخ اینترنت
اتحاد جماهیر شوروی آن زمان موشکی با نام «اسپونیک» (Spotnik) را به فضا
میفرستد و نشان میدهد دارای قدرتی است که میتواند شبکههای ارتباطی آمریکا
را توسط موشکهای بالستیک و دوربرد خود از بین ببرد. آمریکاییها در پاسخگویی
به این اقدام روسها، موسسه پروژههای تحقیقی پیشرفته “ARPA” را بهوجود
آوردند. هدف از تاسیس چنین موسسهای پژوهش و آزمایش برای پیدا کردن روشی بود که
بتوان از طریق خطوط تلفنی، کامپیوترها را به هم مرتبط نمود. به طوری که چندین
کاربر بتوانند از یک خط ارتباطی مشترک استفاده کنند. در اصل شبکهای بسازند که
در آن دادهها به صورت اتوماتیک بین مبدا و مقصد حتی در صورت از بین رفتن بخشی
از مسیرها جابهجا و منتقل شوند. در اصل هدف “ARPA” ایجاد یک شبکه اینترنتی
نبود و فقط یک اقدام احتیاطی در مقابل حمله احتمالی موشکهای اتمی دوربرد بود.
هر چند اکثر دانش امروزی ما درباره شبکه بهطور مستقیم از طرح آرپانت “ARPPA
NET” گرفته شدهاست. شبکهای که همچون یک تار عنکبوت باشد و هر کامپیوتر ان از
مسیرهای مختلف بتواند با همتایان خود ارتباط دااشته باشد واگر اگر یک یا چند
کامپیوتر روی شبکه یا پیوند بین انها از کار بیفتادبقیه باز هم بتوانستند از
مسیرهای تخریب نشده با هم ارتباط بر قرار کنند.
این ماجرا با وجودی که بخشی از حقایق بهوجود آمدن اینترنت را بیان میکند اما
نمیتواند تمام واقعیات مربوط به آن را تشریح کند. باید بگوییم افراد مختلفی در
تشکیل اینترنت سهم داشتهاند آقای “Paul Baran” یکی از مهمترین آنهاست. آقای
باران که در دوران جنگ سرد زندگی میکرد میدانست که شبکه سراسری تلفن آمریکا
توانایی مقابله با حمله اتمی شوروی سابق را ندارد. مثلاً اگر رییس جمهور وقت
آمریکا حمله اتمی متقابل را دستور دهد، باید از یک شبکه تلفنی استفاده میکرد
که قبلاً توسط روسها منهدم شده بود. در نتیجه طرح یک سیستم مقاوم در مقابل
حمله اتمی روسها ریخته شد.آقای باران (Baran) تشکیل و تکامل اینترنت را به
ساخت یک کلیسا تشبیه کرد و معتقد بود، طی سالهای اخیر هر کس سنگی به پایهها و
سنگهای قبلی بنا اضافه میکند و انجام هر کاری وابسته به کارهای انجام شده
قبلی است. بنابراین نمیتوان گفت، کدام بخش از کار مهمترین بخش کار بودهاست و
در کل پیدایش اینترنت نتیجه کار و تلاش گروه کثیری از دانشمندان است. داستان
پیدایش اینترنت با افسانه و واقعیت در هم آمیخته شدهاست.
در اوایل دهه ۶۰ میلادی آقای باران طی مقالاتی پایه کار اینترنت امروزی را
ریخت. اطلاعات و دادهها به صورت قطعات و بستههای کوچکتری تقسیم و هر بسته با
آدرسی که به آن اختصاص داده میشود به مقصد خاص خود فرستاده میشود. به این
ترتیب بستهها مانند نامههای پستی میتوانند از هر مسیری به مقصد برسند. زیرا
آنها شامل آدرس فرستنده و گیرنده هستند و در مقصد بستهها مجدداً یکپارچه
میشوند و به صورت یک اطلاعات کامل درمیآیند.
آقای باران (Baran) طی مقالاتی اینچنینی ساختمان و ساختار اینترنت را پیشگویی
کرد. او از کار سلولهای مغزی انسان به عنوان الگو استفاده کرد، او معتقد بود:
وقتی سلولهای مغزی از بین بروند، شبکه عصبی از آنها دیگر استفاده نمیکند و
مسیر دیگری را در مغز انتخاب میکند. از دیدگاه وی این امکان وجود دارد که
شبکهای با تعداد زیادی اتصالات برای تکرار ایجاد شوند تا در صورت نابودی بخشی
از آن، همچنان به صورت مجموعهای به هم پیوسته کار کند. تا نیمه دهه ۶۰ میلادی
کسی به نظرات او توجهای نکرد. تا اینکه در سال ۱۹۶۵ نیروی هوایی آمریکا
و«آزمایشگاههای بل» به نظرات او علاقهمند شدند و پنتاگون با سرمایهگذاری در
طراحی و ساخت شبکهای براساس نظریات او موافقت کرد.
ولی آقای باران (Baran) بنابر دلایلی حاضر با همکاری با نیروی هوایی آمریکا
نشد. در این میان دانشمندی با نام تیلور (Tailon) وارد موسسه آرپا (ARPA) شد.
او مستقیماً به آقای هرتسفلد رییس موسسه پیشنهاد کرد: (ARPA) آرپا هزینه ایجاد
یک شبکه آزمایشی کوچک با حداقل چهار گره را تامین کند که بودجه آن بالغ بر یک
میلیون دلار میشد. با این پیشنهاد تیلور تجربهای را آغاز کرد که منجر به
پیدایش اینترنت امروزی شد. او موفق شد در سال ۱۹۶۶، دو کامپیوتر را در شرق و
غرب آمریکا به هم متصل کند. با این اتصال انقلابی در نحوه صدور اطلاعات در
دنیای ارتباطات رخ داد که نتیجه آن را امروز همگی شاهد هستیم. این شبکه به
بستههایی (packet) از دادهها که به وسیله کامپیوترهای مختلف ارسال میشدند
اتکا داشت. پس از انکه ازمایشها سودمندی انرا مشخص کردند سایر بخشهای دولتی و
دانشگاهها پژوهشی تمایل خود را به وصل شدن به ان اعلام کردند . ارتباطات
الکترونیکی به صورت روشی موثر برای دانشمندان و دیگران به منظور استفاده مشترک
از دادهها در امد. در همان زمان که ARPAnet در حال رشد بود تعدادی شبکه پوشش
محلی (LAN) در نقاط مختلف آمریکا به وجود امد. مدیران LANها نیز به وصل کردن
کامپیوترهای شبکههای خود به شبکههای بزرگتر اقدام کردند . پروتوکل اینترنت
ARPAnet IP زبان استاندارد حکمفرما برای برقراری ارتباط کامپیوترهای شبکههای
مختلف به یکدیگر شد.تاریخ تولد اینترنت به طور رسمی اول سپتامبر ۱۹۶۹ اعلام
شدهاست. زیرا که اولین “IMP” در دانشگاه “UCLA” واقع در سانتاباربارا در این
تاریخ بارگذاری شدهاست.
از اوایل دهه ۱۹۹۰ رشد استفاده از اینترنت به صورت تصاعدی افزایش یافت . یکی از
علل چنین استقبالی ابزار جستجویی مانند Gopher و archie بودهاست اما اینها در
سال ۱۹۹۱ تحت تاثیر word wide web قرار گرفتند که به وسیله CERN یا ازمایشگاه
فیزیک هستهای اروپا ساخته شد . با ان که اینترنت از ابتدا طوری بود که مبادله
اطلاعات برای تازه واردان بسیار ساده باشد. بزرگترین جهش در وب در سال ۱۹۹۳ با
عرضه نرمافزار موزاییک mosaic که نخستین برنامه مرورگر وب گرافیکی بود به وجود
امد. برنامه موزاییک محصول تلاش دانشجویان و استادان بخش "مرکز ملی کاربردهای
ابر کامپیوتر " در دانشگاه ایلینویز آمریکا بود. برای نخستین بار موزاییک
امکانات اشاره و کلیک (به وسیله موش) را فراهم کرد. کاربران میتوانستند صفحات
وب (web page) یا مجموعهای از متن و گرافیک را کنار هم بگذارند تا هر کسی که
میخواست انها را بتواند روی اینترنت ببیند. وقتی با موش روی کلمهها یا تصاویر
خاصی که hyper link نامیده میشد کلیک میکردند برنامه موزاییک به طور خود کار
یک صفحه دیگر باز میکرد که به کلمه یا تصویر خاص و کلیک شده اختصاص داشت.
بهترین بخش این سیستم انجا بود که hyper linkها میتوانستند به صفحاتی روی همان
کامپیوتر یا هر کامپیوتر دیگر اینترنت با خدمات وب اشاره کنند. صفحات وب هر روز
متولد میشدند و مفهوم موج سواری یا surfing روی وب متولد شد. اواسط سال ۱۹۹۴
سه میلیون کامپیوتر به اینترنت وصل شده بود و در ان هنگام اجرای عملیات اهسته
نشده بود. صفحات جدید وب که شامل همه چیز از اسناد دولتی تا مدارک شرکتها و
مدلهای جدید لباس بود در سراسر دنیا چندین برابر شد . موزاییک و جانشینان ان
مانند navigator محصول شرکت " نت اسکیپ " اینترنت را از قلمرو علمی به میان
مردم اوردند. طبق اخرین امار ۵۱ درصد کاربران بعد از سال ۱۹۹۵ وارد این محیط
شدهاند. میلیونها انسانی که از اینترنت استفاده میکنند نیازی ندارند که نکات
فنی مانند TCP/IP را بدانند . امروزه شرکتهای خدمات دهنده اینترنت یا ISP این
کار را به عهده دارند.رشد روز افزون ان و ساده تر شدن استفاده ان همچنان ادامه
دارد . هر چه تعداد مردم بیشتری به اینترنت رجوع کنند تعداد شرکتهای سازنده
برنامههای اینترنت بیشتر میشود.با انکه بعضی از عاشقان اینترنت ان را نوعی
شیوه زندگی میدانند. در نظر بیشتر کاربران منبع سرگرمی اطلاعات است ولی
بیشترین مصرف ان پست الکترونیکی یا همان email است که یکی از ابزارهای ارتباطی
کار امد به شمار میرود. پیامها از کامپیوتری به کامپیوتر دیگر با سرعت پرواز
میکنند و منتظر میمانند تا شخص فرصت خواندن انها را پیدا کند . وب امکانات
خوبی برای کپی از نرمافزارهای مجاز از لحاظ کپی فراهم میسازد. وقتی که
میبینیم که در مدت کوتاهی اینترنت به چنین رشدی نایل آمده است، مطمئناً دشوار
خواهد بود که آینده او را پیش بینی کنیم. طبق نظر کارشناسان ماهانه ۱۰ درصد به
تعداد کاربران اینترنت افزوده میشود ولی تعداد دقیق کاربران که روزانه از آن
استفاده میکنند مشخص نیست. هرچند که پارهای از کارشناسان تعداد آنها را تا
۹۰۰ میلیون نفر حدس میزنند. تعداد رسمی کاربران اینترنتی را در سال ۲۰۰۰
کارشناسان ۵۰۰ میلیون نفر اعلام کرده بودند.
قطعاً در سالهای آینده تحولات شگرفی را در زمینه شبکههای اینترنتی شاهد
خواهیم بود. بهوسیله اینترنت انسان به راههای جدیدی دست پیدا کرد. در کنار
این شانس جدید توسط اینترنت، باید بگوییم خطراتی نیز در رابطه با سیاست و
اقتصاد و علم به دنبال خواهد داشت. فرم امروزی اینترنت مدیون همکاری تمام
کاربران اینترنت در سرتاسر گیتی است که با این تصور که اطلاعات موجود در سطح
جهان را به راحتی با یکدیگر مبادله کنند. این تصوری بود که آقای باران(Baran)
از اینترنت داشت و امیدواریم در آینده نیز تکامل اینترنت در این مسیر باشد.