چمری
چمری نیز از آوازهای موسیقی کردی است که به پاس تجلیل از وجود باارزش از دست رفتهای اجرا میشود. این آواز به معنای شیون، عزا و نهال قامت خم شده است.
چمری همانند نوحهخوانی در فارسی و در مناطق مختلف ایلام، لرستان و کرمانشاه طرفداران زیادی دارد. اما موسیقی کردی وسیعتر از این است که بتوان آن را در قالب آوازها یا شیوههای محدود و مشخصی گنجاند. به ن. عی میتوان بیان کرد که موسیقی کردی یکی از اصیل ترین و کهن ترین نوع موسیقی ایرانی بیان میگردد
موسیقی کردی بازتاب غنای روحی و معنوی مردم و در عین حال تریبونی برای تفسیر مسایل عمیق جامعه میباشد. نغمههایی از قبیل مقامهای الله ویسی، کوچه باغی، صمد عسکری و ترانههای ملودیکی نیز در موسیقی کردی وجود دارند که بر اشعار هجایی و گاه عروضی استوار هستند.
اگر چه مقامها و آوازهای کردی، جزئی از موسیقی قدیمی ایران است، ولی منظور این نیست که تمام مقامها و آوازهای کردی، بدون کموکاست، در چارچوب دستگاههای سنتی ایران قرار میگیرند.
بعضی از آوازها و مقامهای کردی مانند سیاه چمانه و هوره در موسیقی کردی وجود دارند که در داخل دستگاههای موسیقی ایرانی جای نمیگیرند و یک دستگاه خاص را میطلبند. علت مصونیت این آوازها از موسیقی ایرانی این است که؛ این مقامها و آوازها بازمانده موسیقی غنی گاتای آیین زرتشت و هجای این شعر نیز در ردیفهای عروضی جای نمیگیرد و جغرافیای سخت و آغوش گرم هورامان مانند سپری از این آوازها دفاع کرده است.
موسیقی کردی از دیرباز دارای ویژگی، غنا، ریشه و اصالت بوده و به صورت سینه به سینه نقل شده است.
یکی از موسیقیدانان کردستان در مورد وضعیت موسیقی کردی چنین میگوید: موسیقی کردی به علت تنوع از غنی پرباری برخوردار است و این غنی بودن موسیقی، ماهیت، اصالت و ریشهدار بودن آن را نشان میدهد.
موسیقی حماسی (چۆپی)
این موسیقی به نام هه ل په رکی یاهه ل په رین شهرت دارد و به معنی حمله کردن است. این رقص قدمتی بسیار کهن دارد و از روزگار پرستش خدایان در دوران مهرپرستی که در مهرابهها اجرا میشد، به یادگار مانده است.
مراسم "هه ل په رکی" عبارت از هفت ریتم اصلی است که به ترتیب با ساز و همراهی اجرا کنندگان انجام میشود. ریتم آن از کند و آرام و گریان شروع میشود و به ریتم هیجانی (سجار) پایان مییابد. در میان آن ریتمهای دیگری مانند:
سی پا* فتاحی و پشت پا* زنگی و خانومیری
فتاح پاشایی
گه ریان
شه لان
چه پی
موکریانی (بوکان، مهاباد، سردشت، پیرانشهر)
سقزی
کرماشانی
مریوانی
نیز با دوزله و ضرب اجرا میشود.
ریتمهای هه ل په رکی
شامل ریتمهای زیر میباشد:
گریان
چپ و راست
لبلان
خان امیری
سجار
شلان
آروغان
از این میان ریتم چپ و راست (فتاحی و پشت پا) در همه مناطق عشایر ایران اجرا میشود.
ریتم گریان در منطقه سنندج و اطراف آن تا مرزهای سقز در شمال و همدان و کرمانشاه در جنوب اجرا میشود. در مریوان ریتم سه پا معروف به راستا و هه ل گردناجرا میشود.
مراسم ذکر در تکیههای دراویش قادری با نواختن دف و نی در جم خانههای اهل حق در کرمانشاهان و اورامانات با نواختن دف و تنبور اجرا میشود. رقص سونه یا رقص مرغابی با آهنگ لبلان اجرا میشود.
کردستان سوریه
کردستان سوریه (به کردی: Rojavayê Kurdistanê، رۆژاڤایێ کوردستانێ) (به فارسی: غرب کردستان) بخش کردنشین در شمال خاوری و شمال سوریه میباشد که بخشی از استانهای حسکه، رقه و حلب را در بر میگیرد. شمار زیادی از کردها در شهرهای بزرگ، مانند حلب و دمشق زندگی میکنند. اقلیتهای غیر عرب ۱۹٫۷٪ جمعیت سوریه(۲۱٬۷ میلیون) را میسازند که ۱۸ درصد جمعیت سوریه کردها هستند که همواره از سوی فرمانروایان حزب بعث سوریه نابود شمرده شدهاند. کردها، (همانند ترکیه و عراق)، بزرگترین گروه اقلیت نژادی در سوریه نیز هستند. با آنکه کردهای سوریه نزدیک به ۱۸ درصد از جمعیت این کشور را تشکیل میدهند، اما دچار محرومیت هستند و بیشترین ظلمها در حق آنان انجام شده است. (آمار سیا اقلیتهای غیر عرب جمعیت سوریه (با جمعیت ۲۱٬۷ میلیون) را ۹٬۷٪ میداند و آمار وزارت امور خارجهٔ آمریکا، ۹ درصد جمعیت سوریه را کرد میداند)
با به قدرت رسیدن حزب بعث نگرش ضد قومیتی در سوریه گسترش یافت و بسیاری از کردهای سوریه از از مزایای اجتماعی محروم شدند و حتی زمینهای کشاورزان ساکن منطقههایی مثل الحرزکه و قامشلی مصادره شد. در این زمان نگرش شونیستی در سوریه افزایش یافت و کردها در شرایط کاملاً دشواری قرار رگفتند و بسیاری از آنان تابعیت خود را به طور اجباری از دست دادند. وضعیت کردها در سوریه در برابر دیگر کشورها ناگوارتر گزارش شدهاست و پشتیبانان حقوق بشر همواره آزار و پیگرد دیدهاند. ،
در سوریه کردها یا سنی شافعی هستند و یا شیعه علوی؛ که در میانشان ایزدی هم یافت میشوند. حکومت حزب بعث سوریه، برای این کشور که نشیمن تیرهها، تبارها و گروههای زبانی گوناگون است تنها یک هویت و موجودیت میشناسد و آن هویت عربی است. کردهای سوریه بزرگترین اقلیت ملی در این کشور هستند که از تمامی حقوق ابتدایی زندگی بیبهرهاند.
مردم کردستان نیز در سال ۲۰۱۱ به اعتراضهای مردمی در سوریه پیوستند و مردم شهرهای کردستان سوریه در اعتراض به سیاستهای دولت و حمایت از اعتراضهای مردمی در سوریه در چند شهر دست به تظاهرات زدند. در تحولات اخیر سوریه کردها به صورتی فعال و تاثیرگذار شرکت میکنند. حضور فعال کردها در اعتراضات نشان از برجسته شدن هر چه بیشتر نقش کردها در تحولات اخیر سیاسی سوریه دارد. مهمتر از همه در حال حاضر کنترل کردستان سوریه در دست نیروهای کرد میباشد. ملت کرد توانسته بعداز دهها سال متمادی سرنوشت و ادارهٔ مناطق خود را در دست بگیرد. در حال حاضر اتحاد میان احزاب و سازمانهای کرد وجود دارد. در قامیشلو شورایی برای ادارهٔ مناطق آزاد شدهٔ کردستان تشکیل شد. این شورا از ۱۰ نفر عضو تشکیل شده است که وظیفهٔ اصلی آن تعیین یک سیاست کلی و ادارهٔ مناطق کردستان در این مرحله میباشد.
پیشینه
به دنبال جنگ جهانی اول و تجزیهٔ امپراتوری عثمانی، کردهای تحت تسلط این امپراطوری در بین سه کشور ترکیه، عراق و سوریه تقسیم شدند و سوریه هم تحت لوای فرانسه قرار گرفت. در جریان مناقشهٔ موصل در سال ۱۹۲۵، تنش در روابط ترکیه و فرانسه بالا گرفت، در این گیرودار دولت فرانسه از کردهای غرب کردستان خواست که به این دولت در جنگ با ترکیه کمک نمایند و در عوض آن فرانسه متعهد شد که به حل مسئلهٔ کرد در سوریه کمک نماید. در همین راستا دولت فرانسه به پشتیبانی از حزب خویبون و قیام شیخ سعید پیران در سال ۱۹۲۵ میپرداخت و سوریه به مأمن و پناهگاه کردهای فراری از ترکیه بدل شده بود. در نهایت اختلاف ترکیه و دولت فرانسه از میان رفت و در سال ۱۹۲۹ در آنکارا، این دو کشور قرارداد ترکیه- فرانسه را به امضا رساندند که به موجب آن منطقهای در مرز سه کشور ترکیه، عراق و سوریه به کردها اختصاص یافت و این منطقه به سه استان حسکه (جزیر)، رقه و حلب تقسیم شد. کردهای این بخش از کردستان با لهجهٔ کرمانجی صحبت میکنند براوردها حکایت از آن دارد که ۱۰٪ جمعیت فعلی سوریه را که بالغ بر ۲٫۵ میلیون نفر میباشند را کردها تشکیل میدهند. اولین جنبش کردهای سوریه در سال ۱۹۲۸ و در جهت کسب حقوق ملیشان خود را نشان داد. در راستای این جنبش کردهای سوریه مطالبات خود را در اولین گام تسلیم پارلمان سوریه کردند. این مطالبات عبارت بودند از:
زبان کردی در مدارس مناطق کردنشین تدریس شود و در ادارات به رسمی شناخته شود.
کردها خود ادارهٔ امور خود را بدست گیرند.
این مطالبات با مخالفت فرانسویها روبهرو شد. در آنهنگام روابط کردها و اعراب بسیار حسنه بود و دوش به دوش هم جهت آزادی سوریه مبارزه میکردند. این همکاری سبب شده بود که کردها به تأمین حقوق ملی خود در سوریه خوشبین باشند ولی متأسفانه پس از پایان تسلط فرانسه بر سوریه و استقلال این کشور، عربها تمام تعهدات خود را زیر پا گذاشتند. کردها نهتنها به حقوق خود نرسیدند بلکه وضعشان از قبل هم بدتر شد کودتای نظامی یکی پس از دیگری به وقوع پیوست و در نهایت قدرت به ناسیونالیستهای عرب رسید. این اتفاق تأثیرات منفی زیادی بر سرنوشت کردها گذاشت زبان کردی ممنوع شد و کمکم کردها تحت ستم مضاعف قرار گرفتند. در سالهای ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۱، همگام با تأسیس حزب بعث و قدرت گرفتنش در سوریه و تأکید بر ناسیونالیزم عرب، در سال ۱۹۶۳ تنش میان کردها و اعراب بالا گرفت. کشف و حفر چاههای نفتی در مناطق کردنشین موجب شد که اعراب از حس تجزیهطلبی کردها هراس پیدا کنند. یک ژنرال سوری در گزارش خود در سال ۱۹۶۰ میگوید که: مشکلات ناشی از وجود کردها پوستهای کاذب در سرزمین اعراب است که باید این پوسته کنده شده و دور انداخته شود. آنچه که مسلم است موقعیت مناسب جغرافیایی کردها و نفت و اقتصاد قوی در کردستان مانند خوره به جان کردها افتادهاست و وجودشان تهدید سیاسی بالقوهای است برای آیندهٔ اعراب در سوریه.
سرشماری سال ۱۹۶۲ در سوریه بیم و هراس را در دل دولتمردان سوریه دو چندان نمود در واقع هدف از این سرشماری یافتن جهت انکار وجود ملت کرد در سوریه بود به این منظور کردها برای اینکه ثابت کنند که شهروند سوریه هستند میبایست اثبات میکردند که از سال ۱۹۵۳ در آن کشور ساکن هستند. در واقع منظور اصلی دولت سوریه تعریب مناطق کردنشین بود به این بهانه کردها حقوق شهروندی خود را از دست میدادند. در حال حاضر ۳۰۰ هزار نفر از کردهای سوریه فاقد شناسنامه میباشند و در خاک سوریه بیگانه محسوب میشوند و یا به چشم میهمان نگریسته میشوند، و حق خرید زمین و املاک از آنها سلب شدهاست. آنها از حقوق ابتدایی خود محرومند، در ادارات دولتی استخدام نمیشوند و قادر به ازدواج و تشکیل خانواده به صورت رسمی نمیباشند، حق رأی و کاندیداتوری ندارند و چون پاسپورت برایشان صادر نمیشود نمیتوانند به کشورهای دیگر مسافرت نمایند. در سوریه کسانی که شناسنامه ندارند و کرد هم نیستند به نسبت کردها وضعیت بهتری دارا میباشند.
بیانیهٔ جهانی حقوق کودک در سال ۱۹۵۹ در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تصویب رسید و سوریه نیز در سال ۱۹۹۳ مفاد این بیانیه را پذیرفت و به عضویت آن درآمد. به موجب این بیانیه کودکان پس از تولد صاحب شناسنامه میگردند و به عنوان شهروند رسمی آن کشور به حساب میآیند. طبق بند ج ـ مادهٔ ۳ حقوق شهروندی سوریه، کودکانی که از پدر و مادر بیشناسنامه و یا بیهویت متولد میشوند همچون شهروند سوریه محسوب میشوند اما این قانون برای کردها صدق نمیکند و این نقض آشکار بیانیه جهانی حقوق بشر و حقوق کودک است.
اکنون جنبش دمکراسیخواهی در کشورهای عربی شمال آفریقا و خاورمیانه آغاز گشته و بخش عمدهٔ این کشورهای توتالیتر را فراگرفتهاست. موج نارضایتیها و اعتراضات جهت تأمین حقوق بشر، آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعی ادامه دارد. در سوریه نیز مردم با سرکوب و اختناق شدید نظام حاکم، به میدان آمده و خواستار تغییر در وضع موجود و پایان حکومت غیردمکراتیک حزب بعث میباشند. در این میان حضور کردها و ابراز مطالبات ملی آنها بسیار کمرنگ است و مطالبات آنها در حداقل حقوق شهروندی در چهارچوب خاک سوریه خلاصه شدهاست. در تاریخ سیاسی سوریه کردها هیچگاه نتوانستهاند یک جنبش مقتدر و فراگیر آزادیخواهانه را به وجود آورند و دلایل آن برمیگردد به:
وضعیت جغرافیایی: هرچند که مناطق کردنشین سوریه به مرزهای کردستان ترکیه و کردستان عراق متصل است ولی این مناطق در داخل خاک سوریه به صورت سه بخش مجزا از هم قرار گرفته و در بین آنها اعراب اسکان یافتهاند.
شیوهٔ برخورد خشن و سختگیرانهٔ نظام حاکم بر سوریه هیچگاه اجازهٔ آشکار را به کردها ندادهاست. در هیچ مقطعی کردهای سوریه حق داشتن رادیو و تلویزیون و روزنامه به زبان کردی را نداشتهاند و قادر به تحصیل به زبان مادری خود نبودهاند در واقع بخش اصلی ضعف کردها ناشی از قدرت حکومت مرکزی در سوریه بودهاست.
تعدد احزاب و ضعف ساختاری و سیاسی آنها تا این هنگام مانع از ایجاد گفتمانی واحد در بین کردهای سوریه بوده و در واقع احزاب بیشتر به جدال و کشمکش با یکدیگر پرداختهاند. به همین دلیل در ۴ / ۷ / ۲۰۱۱ تشکیل یک جبهه مشترک میان احزاب کردستانی سوریه اعلام شد.
کنفرانس احزاب سیاسی کردستانی سوریه که در سال ۲۰۱۲ در شهر اربیل کردستان عراق برگزار شد، با اعلام تشکیل یک جبهه متحد، به کار خود پایان داد. «جبهه احزاب کردستانی سوریه»، بر احقاق حقوق کردها در کردستان سوریه تاکید نمودند. جبهه، خواستار توقف اعمال خشونت شدهاست. این جبهه با شرکت ۱۶ حزب سیاسی کردستانی سوریه تشکیل شده و امور این جبهه از سوی دو کمیته اجرا خواهند شد.
سیاست
افزون بر ۳۰ حزب و نهاد سیاسی در کردستان سوریه مشغول به فعالیت میباشند. در یک نظرسنجی اینترنتی درباره رهبران کردهای سوریه، که توسط پایگاه اوستا کرد وابسطه به نخست وزیر اقلیم کردستان عراق صورت گرفت، اقبال مردم به این رهبران به شرح زیر بود.
احزاب در کردستان سوریه
صالح مسلم، رهبر حزب اتحاد دموکراتیک (سوریه) (نزدیک به پ. ک. ک)
عبدالسلام احمد جبههٔ مردم غرب (کردستان سوریه)(نزدیک به پ. ک. ک)
حزب دموکرات کردستان سوریه (الپارتی) (نزدیک به بارزانی)
حزب آزادی به رهبری مصطفی جمعه
فیصل یوسف رییس شورای میهنی کردهای سوریه
ابراهیم برو، دبیرکل حزب اتحاد کردها در سوریه
هیات عالی کردهای سوریه
سعود ملا عضو هیات عالی کردهای سوریه
بشار امین عضو هیات عالی کردهای سوریه
اسماعیل حمه، عضو هیات عالی کردهای سوریه
۴۷ گروه افراطی به کردهای سوریه حمله کردهاند. حزب اتحاد دموکراتیک لیست کامل ۴۷ گروه افراطی را که به شهرها و روستاهای کُردنشین سوریه حملهور شدهاند منتشر کرد:
لیست کامل این گروههای افراطی از این قرار است: ۱- داعش ۲- جبهه النصره ۳- تیپ احفاد الرسول ۴- تیپ النصیر ۵- گردان فتح الله ۶- تیپ لا اله الاالله ۷- ابن تیمیه ۸- گردان علی بن ابی طالب ۹- گردان الجزیره ۱۰- گردان میرگرد ۱۱- شاخهٔ امنیتی رقه ۱۲- الشام ۱۳- گردان العادیات ۱۴- گردان محمدیه ۱۵- گردان الابرار ۱۶- گردان شداده ۱۷- گردان احرار الخویران ۱۸- گردان جندالحرمین ۱۹- گردان شمال ۲۰- گردان جندالله ۲۱- جوانمردان جربوی ۲۲- گردان احرارالطوافی ۲۳- گردان سرّین ۲۴- گردان اهل السنه ۲۵- گردان مارعی ۲۶- گردان عایشه ۲۷- گردان احرارالشام ۲۸- گردان احرار ابو راسن ۲۹- گردان احرار الحرب ۳۰- تیپ انقلابیون رقه ۳۱- گردان اسامه بن زیاد ۳۲- گردان القارعه ۳۳- گردان الموحدین ۳۴- گردان طائفه المنصوره ۳۵- گردان الله اکبر ۳۶- تیپ الضلال ۳۷- گردان المدینه المنوره ۳۸- فداییان انقلاب ۳۹- گردان شهدای الظاهریه ۴۰- گردان شهید حسن الخلف ۴۱- واحدهای ابن القین ۴۲- گردان ملی ۴۳- گردان شهید ابو لطیف ابوالخطاب ۴۴- مجلس نظامی رقه ۴۵- گردان احرارالشدادی ۴۶- گردان انورالحق ۴۷- گردان احرار جبال عبدالعزیز».
شهروندی سوریه
دوران حافظ اسد
در سال ۱۹۶۲ فرمانروائی سوریه حق شهروندی صدها هزار تن از کردها را گرفت و حتی آنان را از آمار کشور نیز زدود، که البته این شمار، اکنون پس از گذشت بیش از ۴۰ سال افزایش یافته بود. این شمار از کارت شناسایی ملی (ID) محروم بودند که برای ضروری ترین، ابتداییترین و حیاتیترین نیازهای خود همچون درمان، آموزش و... بنیادی میباشد.
پس از اینکه حافظ اسد، رهبر حزب بعث، در سال ۱۹۷۰، به جایگاه رئیس جمهوری سوریه دست یافت، سرکوب و خفقان کردها و دیگر اقلیتهای این کشور، به گونهای چشم گیر افزایش یافت. بعثیهای سوریه عملیاتی همانند و همزمان با صدام حسین رهبر حزب بعث عراق و رئیس جمهور وقت این کشور که در کردستان عراق انجام میداد و حملات یا عملیات تعریب (عربی کردن منطقه) نامیده میشد را آغاز کردند.
افزون بر اینکه مردم کردستان سوریه از فقیرترین بخشهای این کشور میباشند، سرزمین کردستان سوریه از ثروت سرشاری برخوردار است. به طور کلی مجموع درآمد سالانه کردستان سوریه بالغ بر ۱۰٫۸ میلیارد دلار میباشد که برابر با نصف کل بودجه سوریه در سال ۲۰۱۲ میلادی است.
دوران بشار اسد
کردهای سوریه از ۲۰۱۰ شهروندی سوریه دارند و کردستان سوریه از خودمختاری برخوردار است.. این گونه گفته میشود که حکومت سوریه خواستار آزادی عبدالله اوجالان رهبر مبارزات کردهای ترکیه نیز بوده است.
تشکیل حکومت موقت در کردستان سوریه
همزمان با آغاز انقلاب، مردم کُرد ظلم نظام بعثی سوریه را تحمل نکردند و به همین خاطر، رژیم ناچار شد نیروهای خود را از منططقه خارج کند. پس از آن کُردها نیروهای خود را سازماندهی کرده و کنترل امور را در دست گرفتند اما نیروهای افراطی برای مقابله با قدرت گرفتن کُردها، به شهرها و روستاها و مردم غیرنظامی حملهور شدند. اغلب گروههای مزبور هنوز هم به طور پراکنده و در برخی مناطق به صورت متمرکز به حملات خود علیه کردها ادامه میدهند.
از زمان خروج نیروهای سوریه از مناطق کردستان سوریه در اواسط سال ۲۰۱۲ کردها اداره این مناطق را برعهده گرفتهاند. کردهای سوریه در درگیریهایی که با گروههای تکفیری در شمال این کشور داشتند، توانستند بخشهای زیادی از مناطق شمالی سوریه را به کنترل خود درآورند. در نشستی که در ماه نوامبر ۲۰۱۳ در شهر قامشلی برگزار شد، طرح دولت انتقالی که حزب اتحاد دموکراتیک (سوریه)، بزرگترین حزب کردهای سوریه ارائه داده بود، مورد بررسی قرار گرفت.
کردهای سوریه پس از رایزنیهایی که در شهر کردنشین قامشلی صورت گرفت و با گذشت چهار ماه از اعلام تصمیمشان برای تشکیل دولت انتقالی، دولتی غیرنظامی و انتقالی تشکیل دادند. کردستان سوریه به سه منطقه تقسیم میشود که هریک از این مناطق خود یک شورای محلی ویژه و نمایندگانی در شورای کل خواهند داشت. ماموریت دولت انتقالی تدوین قوانین انتخابات محلی و فراهم سازی مقدمات برای برگزاری انتخابات سراسری و تدوین قانون اساسی است. همچنین اداره مسائل سیاسی، نظامی، امنیتی و اقتصادی کردستان سوریه نیز از دیگر وظایف دولت انتقالی است.
نیروی نظامی
واحد دفاع از خلق ی پ گ
یگانهای مدافع خلق که عموماً با عنوان یپگ شناخته میشود گروه نظامی است متشکل از جوانان کرد مناطق کردنشین سوریه که علیه دولت سوریه در کردستان سوریه مبارزه میکند. این گروه که توسط حزب اتحاد دموکراتیک و شورای ملی کرد تاسیس شده است، مسئول حفظ نظم و حفاظت از جان اهالی مناطق کردنشین سوریه است. یپگ خود را یک نیروی شبه نظامی مردمی به شمار میآورد.
در ژوئیه سال ۲۰۱۲ نیروهای امنیتی دولت را از سریکانی خارج و همچنین عامودا و عفرین را تصرف کرد. از دسامبر ۲۰۱۲، یپگ شامل ۸ تیپ نظامی است؛ که بعضیهاشان در عفرین، قامشلی، کوبانی و سریکانی در حال عملیات هستند.
وضعیت طبیعی
جغرافیا
هرچند که مناطق کردنشین سوریه به مرزهای کردستان ترکیه و کردستان عراق متصل است ولی این مناطق در داخل خاک سوریه به صورت سه بخش مجزا از هم قرار گرفته و در بین آنها اعراب اسکان یافتهاند.
"کردستان سوریه" آن بخش از جغرافیای کردستان است که با وسعتی برابر با ۷۰۰ کیلومتر از دیرک تا عفرین را در بر میگیرد و با یک خط آهن از شمال کردستان جدا میشود. جغرافیایی که محل اسکان خویشاوندان و اقوام کردهای شمال کردستان است و از سه منطقه تشکیل میشود:
منطقه جزیره
این منطقه شهرهای "دیرک حمکو، تربه سپی، گرکی لکی، درباسیه، سریکانی و حسکه" را شامل میشود و در حال حاضر سه چهارم آن تحت کنترل کردها قرار دارد. از یک سال گذشته مراکز و نهادهای مدنی و نظامی نیروهای کرد در شهرهای جزیره تاسیس شده است. جمعیت کردهای این منطقه نزدیک به دو میلیون نفر است. علاوه بر این نام جزیره، مترادف است با تولید کل محصولات کشاورزی سوریه.
رمیلان:
میزان منابع نفتی رمیلان تقریباً با ذخائر نفتی کرکوک برابری میکنید. به لحاظ جمعیتی و وجود منابع طبیعی، رمیلان با اهمیت ترین منطقه کردستان سوریه محسوب میشود. کلیه شهرهای جزیره تحت اداره ایالت حسکه قرار دارند. میزان منابع نفت رمیلان به تنهایی با کلیه منابع نفتی دیگر این کشور برابری میکند، یعنی چیزی در حدود منابع نفتی کرکوک.
منطقه کوبانی
کوبانی، منطقهای که در روبروی دشت سوروچ شمال کردستان واقع شده است. فاصله دشت سوروچ تا کوبانی ۱۰ تا ۱۵ کیلومتر است و روستاهای این دو منطقه در همسایگی همدیگر قرار گرفتهاند. گری سپی/تل ابیض، عین عیسی، منبج و جرابلوس از جمله شهرهای واقع در منطقه کوبانی هستند. علاوه بر این اداره بیشتر این بخشها نیز توسط کردها صورت میگیرد. این منطقه جمعیتی در حدود ۵۰۰ هزار نفر را در خود جای داده است.
منطقه عفرین
جمعیت منطقه عفرین نیز به ۵۰۰ هزار نفر میرسد. اما اخیراً کوچ کردها به این نواحی، شمار ساکنان آن را تا دو برابر افزایش داده است. بیشتر شهرها و روستاهای عفرین، مانند عزاز، جبل سامان و ادلیب نیز به کنترل کردها در آمده است.
این سه منطقه به لحاظ جغرافیایی از همدیگر جدا هستند. اما این ناپیوستگی جغرافیایی نتوانسته روابط و تعلق ارگانیک نهادهای سیاسی را در آنجا با مشکل مواجه سازد.
رودخانهها
دجلة – جغجغ – خابور – بلیخ – فرات – ساجور وعفرین. از بزرگترین رودخانههای این منطقه به شمار میروند
کوهها
درعفرین و جبل الکرد مناطق درهای و کوهستانی است و این مسئله نوعی تنوع جغرافیایی در اقلیم به شمار میرود
مردم
زبان
کردهای سوریه به گویش کرمانجی از زبان کردی سخن میگویند.
قومیت
کردهای سوریه از قوم کرمانج هستند
مذهب
بیشتر کردهای سوریه سنی شافعیاند. اقلیتهایی حدود ۵۰ هزار نفر پیرو آیین ایزدی و ۱۰ هزار نفر علوی هستند.
فرهنگ
تجارت
این منطقه/اقلیم از ثروت سرشاری برخوردار است و در حال حاضر میتواند روزانه ۲۵۰ هزار بشکه نفت تولید کند. علاوه بر این مقادیر نامعینی نیز ذخایر گازی دارد. میزان تولید نفت در این منطقه از نصف کل تولید نفت سوریه، تا قبل از آغاز اعتراضات، بیشتر بوده است.
کشاورزی: سطح زیر کشت در این منطقه مجموعاً ۱۸ هزار کیلومتر مربع است. به عبارتی هجده هزار کیلومتر مربع از کل ۲۴ هزار کیلومتر مربع این منطقه را اراضی قابل کشت تشکیل میدهد.
میزان تولید گندم این منطقه سالانه ۱٫۴ میلیون تن میباشد که ۳۷ درصد کل تولید گندم سوریه است.
تولید پنبه: سالانه ۲۷۳ هزار تن است که ۳۹ درصد تولید کل سوریه را شامل میشود.
همچنین ۱۵ میلیون اصله درخت زیتون در این منطقه وجود دارد که شامل ۲۳ درصد کل درختان زیتون در سراسر سوریه است.
به طور کلی این منطقه به تنهایی ۴۵ درصد کل تولیدات کشاورزی سوریه را تامین میکند.
منطقه از منابع عظیم آب برخوردار است که شامل ده سد بزرگ با مجموع گنجایش ۳۰۰ میلیون متر مکعب آب و هشت رودخانه است که یکی از آنها رود فرات میباشد.
محصولات آبزی این منطقه ۵۵ درصد کل محصولات آبزی سوریه را دربر میگیرد.
با احتساب قیمت کنونی نفت در بازارهای جهانی، این منطقه میتواند در سال ۹٫۵ میلیارد دلار از فروش نفت، از زیتون ۷۵۰ میلیون دلار، از گندم ۳۷۲ میلیون دلار و از فروش پنبه ۲۳۰ میلیون دلار درآمد داشته باشد.
به طور کلی مجموع درآمد سالانه این منطقه بالغ بر ۱۰٫۸ میلیارد دلار میباشد که برابر با نصف کل بودجه سوریه در سال جاری میلادی است.
با توجه به در امان ماندن شهرهای کردی از جنگ داخلی، سرمایه گذاریهای آینده در این منطقه به جای اینکه صرف بازسازی شود در امر توسعه منطقه هزینه خواهد شد.
جمعیت
دولت سوریه جمعیت کردها ۵٪ و وزارت امورخارجه امریکا ۹٪ البته سازمان ملل در گزارشی جمعیت کردهای سوریه را ۱۸٪ و همچنین نهادهای نزدیک به پ کا کا نیز جمعیت کردهای سوریه را بیش از ۴ میلیون ذکر کردهاند
آموزش
پس از شروع نا آرامیها، آموزش در شمال سوریه به زبانهای کردی، سریانی و عربی است.
خودگردانی
بنیاد زبان (szk) شروع به اموزش زبان کردی کرمانجی به ادارات در کانتن هااموزش میدهد که به صورت الفبای لاتین است
دولت سوریه
دانشگاه دمشق نیز دورههای اموزشی زبان کردی کرمانجی را شروع کرده با این تفاوت که با الفبای عربی اموزش داده میشود
شخصیت های مهم
جوان حاجو- جگرخوین- محمد شیخو- جلادت بدرخان- شیخ معشوق خزنوی- قدری جان- مانو خلیل- باهوز اردل- عبدالباسط سیدا- ادیب شیشکلی- مشعل تمو- عسمان صبری- رائد بکو- جوان حسو- محمد البشو- کاوا حسو- شبال ابراهیم- دنی کی کی- احمد الصالح- سلیم برکات- عمر حمدی- ّبسام مصطفی- ابراهیم کیفو- نوژین دیرک- زردشت اسماعیل هیبت- حموده حسن- حسنی الزعیم- خبات دیرک
کردهای ارمنستان
جامعهٔ کردها در ارمنستان، کوچک ولی فعال است محل تجمع عمدهٔ آنها در آراگاتسوت در ۲۰ مایلی شمال غربی ایروان است تعدادی از آنها هم در آپاران و تالین زندگی میکنند بین کردهای مسلمان و مسیحی با کردهای یزیدی که دارای مذهب متفاوتی هستند تفاوت آشکاری وجود دارد کردهای مسلمان ارمنستان عمدتاٌ سنی و دامدار بوده و دارای یک زندگی نیمه عشایری هستند.
انستیتوی مطالعات شرقی دانشگاه دولتی ایروان رشته کردشناسی و اتحادیه نویسندگان کرد وجود دارد و کردها دارای یک روزنامه به زبان کردی به اسم ریهتازه(riataza) به معنی راه نو هستند و نیز دارای برنامه رادیوئی ویژه خود میباشند. در ارمنستان چندین شخصیت برجسته کرد زندگی کردهاند و حضور کردهای مسلمان در ارمنستان عمدتاّ بر اثر سیاستهای نژادپرستانه مقامات دولت عثمانی در قتل عام اقوام غیرترک بوده است.
کردها در منطقه قفقاز جنوبی بین قرون دهم تا دوازدهم میلادی در میان رود کورا و عرس از طریق سلسلهٔ کردی شدادیان ظاهر شدند. اسکان وسیع کردها بعد از الحاق قفقاز جنوبی به روسیه در آغاز قرن نوزدهم از کردستان به قفقاز صورت گرفته است روابط بین کردها و مقامات ترک همواره بد بوده به گونهای که کردها همیشه مورد تعقیب و آزار و حتی کشتار قرار گرفتهاند و همین امر موجبات مهاجرت آنان به سرزمینهای تحت کنترل روسیه را فراهم آورده است حدود ششصد خانوار کرد در منطقه قرهباغ اسکان داده شدند.
اکثر کردهای ارمنستان بویژه بعد از دو جنگ کریمه و ایران و روس که هر دو در قرن نوزدهم روی داد به این کشور آمدهاند.
یزیدیها
در حالحاضر یزیدیها بزرگترین اقلیت ارمنستان به شمار میروند آنها کردهائی هستند که دین اصلی خود را حفظ کردهاند آنها به زبان کرمانجی یا کردی شمالی سخن میگویند و تقریباّ تمامی متون مقدس آنها به این زبان است که در بر گیرندهٔ سرودها(pewl) است.
کردها اکثراً در بخش غربی ارمنستان زندگی میکنند. کردهای شوروی سابق در دهه ۱۹۲۰ شروع به نوشتن کردی با الفبای ارمنی کردند در ۱۹۲۷ به لاتین و ۱۹۴۵ به سیریلیک و اکنون به سیریلیک و لاتین مینویسند. آنها یک رادیو و روزنامه تاسیس کردند.
کردهای خراسان
کُردهای خراسان بخشی از مردم کرد ایراناند که پراکنش آنان در منطقه شمال خراسان بزرگ است که این منطقه با نام کردخانه شناخته میشود. زبان مردم این منطقه کردی کرمانجی و دین آنان اسلام است. فرهنگ کردهای خراسان با تفاوتهای جرئی همانند فرهنگ کردی مردم سرزمین کردستان است. کردهای خراسان مسلمان شیعه مذهباند و جمعیتشان" یک میلیون و پانصد هزار نفر" است. ادبیات شفاهی این مردم به علت نداشتن رسم الخط کرمانجی خراسان در معرض آسیب است.
پیشینه
مردم کردتبار منطقهٔ خراسان بنا به منابع تاریخی نوادگان کردهایی هستند که در زمان شاه عباس از منطقه باختری دریاچه ارومیه به این نواحی برای نگاهداری از مرزهای ایران کوچ داده شدند و بنا به روایتی دیگر شاه عباس آنان را به خاطر تضعیف سرکشی خانهای کرمانجی و بکار بردن آنان در مقابله با حملات بیامان ازبکان به خراسان بزرگ کوچاند.
جغرافیا
این منطقه در شمال خراسان در ایران قرار گرفته و ساکنان آن بیشتر اقوام کُرد است. این اقوام شامل حدود ۲۲ ایل یا طوایف مهم کُردی است. اکنون این منطقه با توجه به تقسیمات سیاسی ایران جزئی از استانهای خراسان شمالی، خراسان رضوی و گلستان به حساب میآید. شهرهای قوچان، شیروان، بجنورد، درگز، اسفراین، چناران ، آشخانه و فاروج دارای اکثریت اقوام کرد و شهرهای مشهد، نیشابور و سبزوار دارای اقلیت کرد میباشند و بیشترین جمعیت کردنشین در شهرهای قوچان ، شیروان و بجنورد می باشند.
روستاهای کردنشین
بیشتر روستاهای شهرستان شیروان از جمله;کلاته هندی، بلغان، گرماب، سرچشمه، حصار گلیان، ملاباقر، رزمقان، ورگ، تنسوان، زمان،سرداب،سرانی،کاکلی، پیرشهید و... کرد نشین میباشند. شیخ امیرانلو، میلانلو، سیرسپرانلو، نامانلو، قالتمانلو، تخت، چیرمه، پالکانو در جیریستان، پهلوانلو، بردر، قرچقه، شمخال در باجگیران، توپکانلو، تیتکانلو، حمزه لو، رشوانلو، رودکانلو، در بادام، زیدانلو وروستای یدک (ایگ)در قوچان و بجنورد و درگز، سیوکانلو در اوغاز تازه، کم کیلانلو در باجگیران، ، شهرانلو، دولت خانی و شیخکانلو در اوغاز و چناران و قاسملو در اسفراین طایفه بزرگ میلانلو در درگز، طایفههای شیخوانلو، باچوانلو، قراچورلو، زیدانلو، مادانلو (بادانلو)، کیکانلو، پالکانلو، کیوانلو، زنگنه، تورانلو، دوله شانلو، ارتکانلو، بریوان لو، چگنی، صوفیانلو، بادلو، کپکانلو، گوشانلو، گیلانلو، قرچقه
مردم
استان خراسان شمالی ۸۱۱هزار نفر جمعیت دارد که حدود 40 تا 50 درصد آنان را کردها در برمیگیرند و کردها بزرگترین گروه قومی این استاناند. اینان شیعه مذهب هستند. حدوداً ۲۲ قبیله مهم و ۱۲۲ گروه از این قومیت در خراسان ساکناند. کردهای خراسان از شاخه کرمانجها هستند و به زبان کرمانجی سخن میگویند. یکی از عمده ویژگیهای قوم کرمانج خراسان شمالی که افراد این قوم را از دیگر اقوام ممتاز میکرده پوشش مردان و زنان این قوم بودهاست که اکنون تنها به عنوان زینت به کار برده میشود. تنها بعضاً این پوشش اصیل کرمانجی در میان زنان عشایر، آن هم زنان مسنتر، دیده میشود و گاه نیز اهالی خطه خراسان شمالی در مجالس جشن و شادی اقدام به پوشیدن لباسهای کرمانجی میکنند.
ایل مراد خان که به (حسین زاده)شهرت دارندو بزرگ ترین ایل در شیروان هستند
ایل عمارلو در نیشابور
ایل مژدکانلو در نیشابور
ایل زعفرانلو در نیشابور، قوچان، درگز، و مشهد ساکن هستند.
ایل ملکشاهی و ایل شوهان در کاشمر
ایل زنگنه در خراسان شمالی
قوچان:طوایف زعفرانلو، برانلو ،ارامانلو، سعدانلو، کیوانلو، عمارلو، شادلو، بچاوند، باوه نور در قوچان که همگی از ایل بزرگ حسنلو هستند. شیخ امیرانلو، سووانلو، پیچپرانلو، شاملو، بهادرانلو. توپکانلو، تیتکانلو، حمزه لو، رشوانلو، رودکانلو، زیدانلو
بجنورد: دوانلو در مزوج و بجنورد
رادکان: کاوانلو
اردلان: شارلو، گوشانلو، ترسانلو، بادللو
چمری نیز از آوازهای موسیقی کردی است که به پاس تجلیل از وجود باارزش از دست رفتهای اجرا میشود. این آواز به معنای شیون، عزا و نهال قامت خم شده است.
چمری همانند نوحهخوانی در فارسی و در مناطق مختلف ایلام، لرستان و کرمانشاه طرفداران زیادی دارد. اما موسیقی کردی وسیعتر از این است که بتوان آن را در قالب آوازها یا شیوههای محدود و مشخصی گنجاند. به ن. عی میتوان بیان کرد که موسیقی کردی یکی از اصیل ترین و کهن ترین نوع موسیقی ایرانی بیان میگردد
موسیقی کردی بازتاب غنای روحی و معنوی مردم و در عین حال تریبونی برای تفسیر مسایل عمیق جامعه میباشد. نغمههایی از قبیل مقامهای الله ویسی، کوچه باغی، صمد عسکری و ترانههای ملودیکی نیز در موسیقی کردی وجود دارند که بر اشعار هجایی و گاه عروضی استوار هستند.
اگر چه مقامها و آوازهای کردی، جزئی از موسیقی قدیمی ایران است، ولی منظور این نیست که تمام مقامها و آوازهای کردی، بدون کموکاست، در چارچوب دستگاههای سنتی ایران قرار میگیرند.
بعضی از آوازها و مقامهای کردی مانند سیاه چمانه و هوره در موسیقی کردی وجود دارند که در داخل دستگاههای موسیقی ایرانی جای نمیگیرند و یک دستگاه خاص را میطلبند. علت مصونیت این آوازها از موسیقی ایرانی این است که؛ این مقامها و آوازها بازمانده موسیقی غنی گاتای آیین زرتشت و هجای این شعر نیز در ردیفهای عروضی جای نمیگیرد و جغرافیای سخت و آغوش گرم هورامان مانند سپری از این آوازها دفاع کرده است.
موسیقی کردی از دیرباز دارای ویژگی، غنا، ریشه و اصالت بوده و به صورت سینه به سینه نقل شده است.
یکی از موسیقیدانان کردستان در مورد وضعیت موسیقی کردی چنین میگوید: موسیقی کردی به علت تنوع از غنی پرباری برخوردار است و این غنی بودن موسیقی، ماهیت، اصالت و ریشهدار بودن آن را نشان میدهد.
موسیقی حماسی (چۆپی)
این موسیقی به نام هه ل په رکی یاهه ل په رین شهرت دارد و به معنی حمله کردن است. این رقص قدمتی بسیار کهن دارد و از روزگار پرستش خدایان در دوران مهرپرستی که در مهرابهها اجرا میشد، به یادگار مانده است.
مراسم "هه ل په رکی" عبارت از هفت ریتم اصلی است که به ترتیب با ساز و همراهی اجرا کنندگان انجام میشود. ریتم آن از کند و آرام و گریان شروع میشود و به ریتم هیجانی (سجار) پایان مییابد. در میان آن ریتمهای دیگری مانند:
سی پا* فتاحی و پشت پا* زنگی و خانومیری
فتاح پاشایی
گه ریان
شه لان
چه پی
موکریانی (بوکان، مهاباد، سردشت، پیرانشهر)
سقزی
کرماشانی
مریوانی
نیز با دوزله و ضرب اجرا میشود.
ریتمهای هه ل په رکی
شامل ریتمهای زیر میباشد:
گریان
چپ و راست
لبلان
خان امیری
سجار
شلان
آروغان
از این میان ریتم چپ و راست (فتاحی و پشت پا) در همه مناطق عشایر ایران اجرا میشود.
ریتم گریان در منطقه سنندج و اطراف آن تا مرزهای سقز در شمال و همدان و کرمانشاه در جنوب اجرا میشود. در مریوان ریتم سه پا معروف به راستا و هه ل گردناجرا میشود.
مراسم ذکر در تکیههای دراویش قادری با نواختن دف و نی در جم خانههای اهل حق در کرمانشاهان و اورامانات با نواختن دف و تنبور اجرا میشود. رقص سونه یا رقص مرغابی با آهنگ لبلان اجرا میشود.
کردستان سوریه
کردستان سوریه (به کردی: Rojavayê Kurdistanê، رۆژاڤایێ کوردستانێ) (به فارسی: غرب کردستان) بخش کردنشین در شمال خاوری و شمال سوریه میباشد که بخشی از استانهای حسکه، رقه و حلب را در بر میگیرد. شمار زیادی از کردها در شهرهای بزرگ، مانند حلب و دمشق زندگی میکنند. اقلیتهای غیر عرب ۱۹٫۷٪ جمعیت سوریه(۲۱٬۷ میلیون) را میسازند که ۱۸ درصد جمعیت سوریه کردها هستند که همواره از سوی فرمانروایان حزب بعث سوریه نابود شمرده شدهاند. کردها، (همانند ترکیه و عراق)، بزرگترین گروه اقلیت نژادی در سوریه نیز هستند. با آنکه کردهای سوریه نزدیک به ۱۸ درصد از جمعیت این کشور را تشکیل میدهند، اما دچار محرومیت هستند و بیشترین ظلمها در حق آنان انجام شده است. (آمار سیا اقلیتهای غیر عرب جمعیت سوریه (با جمعیت ۲۱٬۷ میلیون) را ۹٬۷٪ میداند و آمار وزارت امور خارجهٔ آمریکا، ۹ درصد جمعیت سوریه را کرد میداند)
با به قدرت رسیدن حزب بعث نگرش ضد قومیتی در سوریه گسترش یافت و بسیاری از کردهای سوریه از از مزایای اجتماعی محروم شدند و حتی زمینهای کشاورزان ساکن منطقههایی مثل الحرزکه و قامشلی مصادره شد. در این زمان نگرش شونیستی در سوریه افزایش یافت و کردها در شرایط کاملاً دشواری قرار رگفتند و بسیاری از آنان تابعیت خود را به طور اجباری از دست دادند. وضعیت کردها در سوریه در برابر دیگر کشورها ناگوارتر گزارش شدهاست و پشتیبانان حقوق بشر همواره آزار و پیگرد دیدهاند. ،
در سوریه کردها یا سنی شافعی هستند و یا شیعه علوی؛ که در میانشان ایزدی هم یافت میشوند. حکومت حزب بعث سوریه، برای این کشور که نشیمن تیرهها، تبارها و گروههای زبانی گوناگون است تنها یک هویت و موجودیت میشناسد و آن هویت عربی است. کردهای سوریه بزرگترین اقلیت ملی در این کشور هستند که از تمامی حقوق ابتدایی زندگی بیبهرهاند.
مردم کردستان نیز در سال ۲۰۱۱ به اعتراضهای مردمی در سوریه پیوستند و مردم شهرهای کردستان سوریه در اعتراض به سیاستهای دولت و حمایت از اعتراضهای مردمی در سوریه در چند شهر دست به تظاهرات زدند. در تحولات اخیر سوریه کردها به صورتی فعال و تاثیرگذار شرکت میکنند. حضور فعال کردها در اعتراضات نشان از برجسته شدن هر چه بیشتر نقش کردها در تحولات اخیر سیاسی سوریه دارد. مهمتر از همه در حال حاضر کنترل کردستان سوریه در دست نیروهای کرد میباشد. ملت کرد توانسته بعداز دهها سال متمادی سرنوشت و ادارهٔ مناطق خود را در دست بگیرد. در حال حاضر اتحاد میان احزاب و سازمانهای کرد وجود دارد. در قامیشلو شورایی برای ادارهٔ مناطق آزاد شدهٔ کردستان تشکیل شد. این شورا از ۱۰ نفر عضو تشکیل شده است که وظیفهٔ اصلی آن تعیین یک سیاست کلی و ادارهٔ مناطق کردستان در این مرحله میباشد.
پیشینه
به دنبال جنگ جهانی اول و تجزیهٔ امپراتوری عثمانی، کردهای تحت تسلط این امپراطوری در بین سه کشور ترکیه، عراق و سوریه تقسیم شدند و سوریه هم تحت لوای فرانسه قرار گرفت. در جریان مناقشهٔ موصل در سال ۱۹۲۵، تنش در روابط ترکیه و فرانسه بالا گرفت، در این گیرودار دولت فرانسه از کردهای غرب کردستان خواست که به این دولت در جنگ با ترکیه کمک نمایند و در عوض آن فرانسه متعهد شد که به حل مسئلهٔ کرد در سوریه کمک نماید. در همین راستا دولت فرانسه به پشتیبانی از حزب خویبون و قیام شیخ سعید پیران در سال ۱۹۲۵ میپرداخت و سوریه به مأمن و پناهگاه کردهای فراری از ترکیه بدل شده بود. در نهایت اختلاف ترکیه و دولت فرانسه از میان رفت و در سال ۱۹۲۹ در آنکارا، این دو کشور قرارداد ترکیه- فرانسه را به امضا رساندند که به موجب آن منطقهای در مرز سه کشور ترکیه، عراق و سوریه به کردها اختصاص یافت و این منطقه به سه استان حسکه (جزیر)، رقه و حلب تقسیم شد. کردهای این بخش از کردستان با لهجهٔ کرمانجی صحبت میکنند براوردها حکایت از آن دارد که ۱۰٪ جمعیت فعلی سوریه را که بالغ بر ۲٫۵ میلیون نفر میباشند را کردها تشکیل میدهند. اولین جنبش کردهای سوریه در سال ۱۹۲۸ و در جهت کسب حقوق ملیشان خود را نشان داد. در راستای این جنبش کردهای سوریه مطالبات خود را در اولین گام تسلیم پارلمان سوریه کردند. این مطالبات عبارت بودند از:
زبان کردی در مدارس مناطق کردنشین تدریس شود و در ادارات به رسمی شناخته شود.
کردها خود ادارهٔ امور خود را بدست گیرند.
این مطالبات با مخالفت فرانسویها روبهرو شد. در آنهنگام روابط کردها و اعراب بسیار حسنه بود و دوش به دوش هم جهت آزادی سوریه مبارزه میکردند. این همکاری سبب شده بود که کردها به تأمین حقوق ملی خود در سوریه خوشبین باشند ولی متأسفانه پس از پایان تسلط فرانسه بر سوریه و استقلال این کشور، عربها تمام تعهدات خود را زیر پا گذاشتند. کردها نهتنها به حقوق خود نرسیدند بلکه وضعشان از قبل هم بدتر شد کودتای نظامی یکی پس از دیگری به وقوع پیوست و در نهایت قدرت به ناسیونالیستهای عرب رسید. این اتفاق تأثیرات منفی زیادی بر سرنوشت کردها گذاشت زبان کردی ممنوع شد و کمکم کردها تحت ستم مضاعف قرار گرفتند. در سالهای ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۱، همگام با تأسیس حزب بعث و قدرت گرفتنش در سوریه و تأکید بر ناسیونالیزم عرب، در سال ۱۹۶۳ تنش میان کردها و اعراب بالا گرفت. کشف و حفر چاههای نفتی در مناطق کردنشین موجب شد که اعراب از حس تجزیهطلبی کردها هراس پیدا کنند. یک ژنرال سوری در گزارش خود در سال ۱۹۶۰ میگوید که: مشکلات ناشی از وجود کردها پوستهای کاذب در سرزمین اعراب است که باید این پوسته کنده شده و دور انداخته شود. آنچه که مسلم است موقعیت مناسب جغرافیایی کردها و نفت و اقتصاد قوی در کردستان مانند خوره به جان کردها افتادهاست و وجودشان تهدید سیاسی بالقوهای است برای آیندهٔ اعراب در سوریه.
سرشماری سال ۱۹۶۲ در سوریه بیم و هراس را در دل دولتمردان سوریه دو چندان نمود در واقع هدف از این سرشماری یافتن جهت انکار وجود ملت کرد در سوریه بود به این منظور کردها برای اینکه ثابت کنند که شهروند سوریه هستند میبایست اثبات میکردند که از سال ۱۹۵۳ در آن کشور ساکن هستند. در واقع منظور اصلی دولت سوریه تعریب مناطق کردنشین بود به این بهانه کردها حقوق شهروندی خود را از دست میدادند. در حال حاضر ۳۰۰ هزار نفر از کردهای سوریه فاقد شناسنامه میباشند و در خاک سوریه بیگانه محسوب میشوند و یا به چشم میهمان نگریسته میشوند، و حق خرید زمین و املاک از آنها سلب شدهاست. آنها از حقوق ابتدایی خود محرومند، در ادارات دولتی استخدام نمیشوند و قادر به ازدواج و تشکیل خانواده به صورت رسمی نمیباشند، حق رأی و کاندیداتوری ندارند و چون پاسپورت برایشان صادر نمیشود نمیتوانند به کشورهای دیگر مسافرت نمایند. در سوریه کسانی که شناسنامه ندارند و کرد هم نیستند به نسبت کردها وضعیت بهتری دارا میباشند.
بیانیهٔ جهانی حقوق کودک در سال ۱۹۵۹ در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تصویب رسید و سوریه نیز در سال ۱۹۹۳ مفاد این بیانیه را پذیرفت و به عضویت آن درآمد. به موجب این بیانیه کودکان پس از تولد صاحب شناسنامه میگردند و به عنوان شهروند رسمی آن کشور به حساب میآیند. طبق بند ج ـ مادهٔ ۳ حقوق شهروندی سوریه، کودکانی که از پدر و مادر بیشناسنامه و یا بیهویت متولد میشوند همچون شهروند سوریه محسوب میشوند اما این قانون برای کردها صدق نمیکند و این نقض آشکار بیانیه جهانی حقوق بشر و حقوق کودک است.
اکنون جنبش دمکراسیخواهی در کشورهای عربی شمال آفریقا و خاورمیانه آغاز گشته و بخش عمدهٔ این کشورهای توتالیتر را فراگرفتهاست. موج نارضایتیها و اعتراضات جهت تأمین حقوق بشر، آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعی ادامه دارد. در سوریه نیز مردم با سرکوب و اختناق شدید نظام حاکم، به میدان آمده و خواستار تغییر در وضع موجود و پایان حکومت غیردمکراتیک حزب بعث میباشند. در این میان حضور کردها و ابراز مطالبات ملی آنها بسیار کمرنگ است و مطالبات آنها در حداقل حقوق شهروندی در چهارچوب خاک سوریه خلاصه شدهاست. در تاریخ سیاسی سوریه کردها هیچگاه نتوانستهاند یک جنبش مقتدر و فراگیر آزادیخواهانه را به وجود آورند و دلایل آن برمیگردد به:
وضعیت جغرافیایی: هرچند که مناطق کردنشین سوریه به مرزهای کردستان ترکیه و کردستان عراق متصل است ولی این مناطق در داخل خاک سوریه به صورت سه بخش مجزا از هم قرار گرفته و در بین آنها اعراب اسکان یافتهاند.
شیوهٔ برخورد خشن و سختگیرانهٔ نظام حاکم بر سوریه هیچگاه اجازهٔ آشکار را به کردها ندادهاست. در هیچ مقطعی کردهای سوریه حق داشتن رادیو و تلویزیون و روزنامه به زبان کردی را نداشتهاند و قادر به تحصیل به زبان مادری خود نبودهاند در واقع بخش اصلی ضعف کردها ناشی از قدرت حکومت مرکزی در سوریه بودهاست.
تعدد احزاب و ضعف ساختاری و سیاسی آنها تا این هنگام مانع از ایجاد گفتمانی واحد در بین کردهای سوریه بوده و در واقع احزاب بیشتر به جدال و کشمکش با یکدیگر پرداختهاند. به همین دلیل در ۴ / ۷ / ۲۰۱۱ تشکیل یک جبهه مشترک میان احزاب کردستانی سوریه اعلام شد.
کنفرانس احزاب سیاسی کردستانی سوریه که در سال ۲۰۱۲ در شهر اربیل کردستان عراق برگزار شد، با اعلام تشکیل یک جبهه متحد، به کار خود پایان داد. «جبهه احزاب کردستانی سوریه»، بر احقاق حقوق کردها در کردستان سوریه تاکید نمودند. جبهه، خواستار توقف اعمال خشونت شدهاست. این جبهه با شرکت ۱۶ حزب سیاسی کردستانی سوریه تشکیل شده و امور این جبهه از سوی دو کمیته اجرا خواهند شد.
سیاست
افزون بر ۳۰ حزب و نهاد سیاسی در کردستان سوریه مشغول به فعالیت میباشند. در یک نظرسنجی اینترنتی درباره رهبران کردهای سوریه، که توسط پایگاه اوستا کرد وابسطه به نخست وزیر اقلیم کردستان عراق صورت گرفت، اقبال مردم به این رهبران به شرح زیر بود.
احزاب در کردستان سوریه
صالح مسلم، رهبر حزب اتحاد دموکراتیک (سوریه) (نزدیک به پ. ک. ک)
عبدالسلام احمد جبههٔ مردم غرب (کردستان سوریه)(نزدیک به پ. ک. ک)
حزب دموکرات کردستان سوریه (الپارتی) (نزدیک به بارزانی)
حزب آزادی به رهبری مصطفی جمعه
فیصل یوسف رییس شورای میهنی کردهای سوریه
ابراهیم برو، دبیرکل حزب اتحاد کردها در سوریه
هیات عالی کردهای سوریه
سعود ملا عضو هیات عالی کردهای سوریه
بشار امین عضو هیات عالی کردهای سوریه
اسماعیل حمه، عضو هیات عالی کردهای سوریه
۴۷ گروه افراطی به کردهای سوریه حمله کردهاند. حزب اتحاد دموکراتیک لیست کامل ۴۷ گروه افراطی را که به شهرها و روستاهای کُردنشین سوریه حملهور شدهاند منتشر کرد:
لیست کامل این گروههای افراطی از این قرار است: ۱- داعش ۲- جبهه النصره ۳- تیپ احفاد الرسول ۴- تیپ النصیر ۵- گردان فتح الله ۶- تیپ لا اله الاالله ۷- ابن تیمیه ۸- گردان علی بن ابی طالب ۹- گردان الجزیره ۱۰- گردان میرگرد ۱۱- شاخهٔ امنیتی رقه ۱۲- الشام ۱۳- گردان العادیات ۱۴- گردان محمدیه ۱۵- گردان الابرار ۱۶- گردان شداده ۱۷- گردان احرار الخویران ۱۸- گردان جندالحرمین ۱۹- گردان شمال ۲۰- گردان جندالله ۲۱- جوانمردان جربوی ۲۲- گردان احرارالطوافی ۲۳- گردان سرّین ۲۴- گردان اهل السنه ۲۵- گردان مارعی ۲۶- گردان عایشه ۲۷- گردان احرارالشام ۲۸- گردان احرار ابو راسن ۲۹- گردان احرار الحرب ۳۰- تیپ انقلابیون رقه ۳۱- گردان اسامه بن زیاد ۳۲- گردان القارعه ۳۳- گردان الموحدین ۳۴- گردان طائفه المنصوره ۳۵- گردان الله اکبر ۳۶- تیپ الضلال ۳۷- گردان المدینه المنوره ۳۸- فداییان انقلاب ۳۹- گردان شهدای الظاهریه ۴۰- گردان شهید حسن الخلف ۴۱- واحدهای ابن القین ۴۲- گردان ملی ۴۳- گردان شهید ابو لطیف ابوالخطاب ۴۴- مجلس نظامی رقه ۴۵- گردان احرارالشدادی ۴۶- گردان انورالحق ۴۷- گردان احرار جبال عبدالعزیز».
شهروندی سوریه
دوران حافظ اسد
در سال ۱۹۶۲ فرمانروائی سوریه حق شهروندی صدها هزار تن از کردها را گرفت و حتی آنان را از آمار کشور نیز زدود، که البته این شمار، اکنون پس از گذشت بیش از ۴۰ سال افزایش یافته بود. این شمار از کارت شناسایی ملی (ID) محروم بودند که برای ضروری ترین، ابتداییترین و حیاتیترین نیازهای خود همچون درمان، آموزش و... بنیادی میباشد.
پس از اینکه حافظ اسد، رهبر حزب بعث، در سال ۱۹۷۰، به جایگاه رئیس جمهوری سوریه دست یافت، سرکوب و خفقان کردها و دیگر اقلیتهای این کشور، به گونهای چشم گیر افزایش یافت. بعثیهای سوریه عملیاتی همانند و همزمان با صدام حسین رهبر حزب بعث عراق و رئیس جمهور وقت این کشور که در کردستان عراق انجام میداد و حملات یا عملیات تعریب (عربی کردن منطقه) نامیده میشد را آغاز کردند.
افزون بر اینکه مردم کردستان سوریه از فقیرترین بخشهای این کشور میباشند، سرزمین کردستان سوریه از ثروت سرشاری برخوردار است. به طور کلی مجموع درآمد سالانه کردستان سوریه بالغ بر ۱۰٫۸ میلیارد دلار میباشد که برابر با نصف کل بودجه سوریه در سال ۲۰۱۲ میلادی است.
دوران بشار اسد
کردهای سوریه از ۲۰۱۰ شهروندی سوریه دارند و کردستان سوریه از خودمختاری برخوردار است.. این گونه گفته میشود که حکومت سوریه خواستار آزادی عبدالله اوجالان رهبر مبارزات کردهای ترکیه نیز بوده است.
تشکیل حکومت موقت در کردستان سوریه
همزمان با آغاز انقلاب، مردم کُرد ظلم نظام بعثی سوریه را تحمل نکردند و به همین خاطر، رژیم ناچار شد نیروهای خود را از منططقه خارج کند. پس از آن کُردها نیروهای خود را سازماندهی کرده و کنترل امور را در دست گرفتند اما نیروهای افراطی برای مقابله با قدرت گرفتن کُردها، به شهرها و روستاها و مردم غیرنظامی حملهور شدند. اغلب گروههای مزبور هنوز هم به طور پراکنده و در برخی مناطق به صورت متمرکز به حملات خود علیه کردها ادامه میدهند.
از زمان خروج نیروهای سوریه از مناطق کردستان سوریه در اواسط سال ۲۰۱۲ کردها اداره این مناطق را برعهده گرفتهاند. کردهای سوریه در درگیریهایی که با گروههای تکفیری در شمال این کشور داشتند، توانستند بخشهای زیادی از مناطق شمالی سوریه را به کنترل خود درآورند. در نشستی که در ماه نوامبر ۲۰۱۳ در شهر قامشلی برگزار شد، طرح دولت انتقالی که حزب اتحاد دموکراتیک (سوریه)، بزرگترین حزب کردهای سوریه ارائه داده بود، مورد بررسی قرار گرفت.
کردهای سوریه پس از رایزنیهایی که در شهر کردنشین قامشلی صورت گرفت و با گذشت چهار ماه از اعلام تصمیمشان برای تشکیل دولت انتقالی، دولتی غیرنظامی و انتقالی تشکیل دادند. کردستان سوریه به سه منطقه تقسیم میشود که هریک از این مناطق خود یک شورای محلی ویژه و نمایندگانی در شورای کل خواهند داشت. ماموریت دولت انتقالی تدوین قوانین انتخابات محلی و فراهم سازی مقدمات برای برگزاری انتخابات سراسری و تدوین قانون اساسی است. همچنین اداره مسائل سیاسی، نظامی، امنیتی و اقتصادی کردستان سوریه نیز از دیگر وظایف دولت انتقالی است.
نیروی نظامی
واحد دفاع از خلق ی پ گ
یگانهای مدافع خلق که عموماً با عنوان یپگ شناخته میشود گروه نظامی است متشکل از جوانان کرد مناطق کردنشین سوریه که علیه دولت سوریه در کردستان سوریه مبارزه میکند. این گروه که توسط حزب اتحاد دموکراتیک و شورای ملی کرد تاسیس شده است، مسئول حفظ نظم و حفاظت از جان اهالی مناطق کردنشین سوریه است. یپگ خود را یک نیروی شبه نظامی مردمی به شمار میآورد.
در ژوئیه سال ۲۰۱۲ نیروهای امنیتی دولت را از سریکانی خارج و همچنین عامودا و عفرین را تصرف کرد. از دسامبر ۲۰۱۲، یپگ شامل ۸ تیپ نظامی است؛ که بعضیهاشان در عفرین، قامشلی، کوبانی و سریکانی در حال عملیات هستند.
وضعیت طبیعی
جغرافیا
هرچند که مناطق کردنشین سوریه به مرزهای کردستان ترکیه و کردستان عراق متصل است ولی این مناطق در داخل خاک سوریه به صورت سه بخش مجزا از هم قرار گرفته و در بین آنها اعراب اسکان یافتهاند.
"کردستان سوریه" آن بخش از جغرافیای کردستان است که با وسعتی برابر با ۷۰۰ کیلومتر از دیرک تا عفرین را در بر میگیرد و با یک خط آهن از شمال کردستان جدا میشود. جغرافیایی که محل اسکان خویشاوندان و اقوام کردهای شمال کردستان است و از سه منطقه تشکیل میشود:
منطقه جزیره
این منطقه شهرهای "دیرک حمکو، تربه سپی، گرکی لکی، درباسیه، سریکانی و حسکه" را شامل میشود و در حال حاضر سه چهارم آن تحت کنترل کردها قرار دارد. از یک سال گذشته مراکز و نهادهای مدنی و نظامی نیروهای کرد در شهرهای جزیره تاسیس شده است. جمعیت کردهای این منطقه نزدیک به دو میلیون نفر است. علاوه بر این نام جزیره، مترادف است با تولید کل محصولات کشاورزی سوریه.
رمیلان:
میزان منابع نفتی رمیلان تقریباً با ذخائر نفتی کرکوک برابری میکنید. به لحاظ جمعیتی و وجود منابع طبیعی، رمیلان با اهمیت ترین منطقه کردستان سوریه محسوب میشود. کلیه شهرهای جزیره تحت اداره ایالت حسکه قرار دارند. میزان منابع نفت رمیلان به تنهایی با کلیه منابع نفتی دیگر این کشور برابری میکند، یعنی چیزی در حدود منابع نفتی کرکوک.
منطقه کوبانی
کوبانی، منطقهای که در روبروی دشت سوروچ شمال کردستان واقع شده است. فاصله دشت سوروچ تا کوبانی ۱۰ تا ۱۵ کیلومتر است و روستاهای این دو منطقه در همسایگی همدیگر قرار گرفتهاند. گری سپی/تل ابیض، عین عیسی، منبج و جرابلوس از جمله شهرهای واقع در منطقه کوبانی هستند. علاوه بر این اداره بیشتر این بخشها نیز توسط کردها صورت میگیرد. این منطقه جمعیتی در حدود ۵۰۰ هزار نفر را در خود جای داده است.
منطقه عفرین
جمعیت منطقه عفرین نیز به ۵۰۰ هزار نفر میرسد. اما اخیراً کوچ کردها به این نواحی، شمار ساکنان آن را تا دو برابر افزایش داده است. بیشتر شهرها و روستاهای عفرین، مانند عزاز، جبل سامان و ادلیب نیز به کنترل کردها در آمده است.
این سه منطقه به لحاظ جغرافیایی از همدیگر جدا هستند. اما این ناپیوستگی جغرافیایی نتوانسته روابط و تعلق ارگانیک نهادهای سیاسی را در آنجا با مشکل مواجه سازد.
رودخانهها
دجلة – جغجغ – خابور – بلیخ – فرات – ساجور وعفرین. از بزرگترین رودخانههای این منطقه به شمار میروند
کوهها
درعفرین و جبل الکرد مناطق درهای و کوهستانی است و این مسئله نوعی تنوع جغرافیایی در اقلیم به شمار میرود
مردم
زبان
کردهای سوریه به گویش کرمانجی از زبان کردی سخن میگویند.
قومیت
کردهای سوریه از قوم کرمانج هستند
مذهب
بیشتر کردهای سوریه سنی شافعیاند. اقلیتهایی حدود ۵۰ هزار نفر پیرو آیین ایزدی و ۱۰ هزار نفر علوی هستند.
فرهنگ
تجارت
این منطقه/اقلیم از ثروت سرشاری برخوردار است و در حال حاضر میتواند روزانه ۲۵۰ هزار بشکه نفت تولید کند. علاوه بر این مقادیر نامعینی نیز ذخایر گازی دارد. میزان تولید نفت در این منطقه از نصف کل تولید نفت سوریه، تا قبل از آغاز اعتراضات، بیشتر بوده است.
کشاورزی: سطح زیر کشت در این منطقه مجموعاً ۱۸ هزار کیلومتر مربع است. به عبارتی هجده هزار کیلومتر مربع از کل ۲۴ هزار کیلومتر مربع این منطقه را اراضی قابل کشت تشکیل میدهد.
میزان تولید گندم این منطقه سالانه ۱٫۴ میلیون تن میباشد که ۳۷ درصد کل تولید گندم سوریه است.
تولید پنبه: سالانه ۲۷۳ هزار تن است که ۳۹ درصد تولید کل سوریه را شامل میشود.
همچنین ۱۵ میلیون اصله درخت زیتون در این منطقه وجود دارد که شامل ۲۳ درصد کل درختان زیتون در سراسر سوریه است.
به طور کلی این منطقه به تنهایی ۴۵ درصد کل تولیدات کشاورزی سوریه را تامین میکند.
منطقه از منابع عظیم آب برخوردار است که شامل ده سد بزرگ با مجموع گنجایش ۳۰۰ میلیون متر مکعب آب و هشت رودخانه است که یکی از آنها رود فرات میباشد.
محصولات آبزی این منطقه ۵۵ درصد کل محصولات آبزی سوریه را دربر میگیرد.
با احتساب قیمت کنونی نفت در بازارهای جهانی، این منطقه میتواند در سال ۹٫۵ میلیارد دلار از فروش نفت، از زیتون ۷۵۰ میلیون دلار، از گندم ۳۷۲ میلیون دلار و از فروش پنبه ۲۳۰ میلیون دلار درآمد داشته باشد.
به طور کلی مجموع درآمد سالانه این منطقه بالغ بر ۱۰٫۸ میلیارد دلار میباشد که برابر با نصف کل بودجه سوریه در سال جاری میلادی است.
با توجه به در امان ماندن شهرهای کردی از جنگ داخلی، سرمایه گذاریهای آینده در این منطقه به جای اینکه صرف بازسازی شود در امر توسعه منطقه هزینه خواهد شد.
جمعیت
دولت سوریه جمعیت کردها ۵٪ و وزارت امورخارجه امریکا ۹٪ البته سازمان ملل در گزارشی جمعیت کردهای سوریه را ۱۸٪ و همچنین نهادهای نزدیک به پ کا کا نیز جمعیت کردهای سوریه را بیش از ۴ میلیون ذکر کردهاند
آموزش
پس از شروع نا آرامیها، آموزش در شمال سوریه به زبانهای کردی، سریانی و عربی است.
خودگردانی
بنیاد زبان (szk) شروع به اموزش زبان کردی کرمانجی به ادارات در کانتن هااموزش میدهد که به صورت الفبای لاتین است
دولت سوریه
دانشگاه دمشق نیز دورههای اموزشی زبان کردی کرمانجی را شروع کرده با این تفاوت که با الفبای عربی اموزش داده میشود
شخصیت های مهم
جوان حاجو- جگرخوین- محمد شیخو- جلادت بدرخان- شیخ معشوق خزنوی- قدری جان- مانو خلیل- باهوز اردل- عبدالباسط سیدا- ادیب شیشکلی- مشعل تمو- عسمان صبری- رائد بکو- جوان حسو- محمد البشو- کاوا حسو- شبال ابراهیم- دنی کی کی- احمد الصالح- سلیم برکات- عمر حمدی- ّبسام مصطفی- ابراهیم کیفو- نوژین دیرک- زردشت اسماعیل هیبت- حموده حسن- حسنی الزعیم- خبات دیرک
کردهای ارمنستان
جامعهٔ کردها در ارمنستان، کوچک ولی فعال است محل تجمع عمدهٔ آنها در آراگاتسوت در ۲۰ مایلی شمال غربی ایروان است تعدادی از آنها هم در آپاران و تالین زندگی میکنند بین کردهای مسلمان و مسیحی با کردهای یزیدی که دارای مذهب متفاوتی هستند تفاوت آشکاری وجود دارد کردهای مسلمان ارمنستان عمدتاٌ سنی و دامدار بوده و دارای یک زندگی نیمه عشایری هستند.
انستیتوی مطالعات شرقی دانشگاه دولتی ایروان رشته کردشناسی و اتحادیه نویسندگان کرد وجود دارد و کردها دارای یک روزنامه به زبان کردی به اسم ریهتازه(riataza) به معنی راه نو هستند و نیز دارای برنامه رادیوئی ویژه خود میباشند. در ارمنستان چندین شخصیت برجسته کرد زندگی کردهاند و حضور کردهای مسلمان در ارمنستان عمدتاّ بر اثر سیاستهای نژادپرستانه مقامات دولت عثمانی در قتل عام اقوام غیرترک بوده است.
کردها در منطقه قفقاز جنوبی بین قرون دهم تا دوازدهم میلادی در میان رود کورا و عرس از طریق سلسلهٔ کردی شدادیان ظاهر شدند. اسکان وسیع کردها بعد از الحاق قفقاز جنوبی به روسیه در آغاز قرن نوزدهم از کردستان به قفقاز صورت گرفته است روابط بین کردها و مقامات ترک همواره بد بوده به گونهای که کردها همیشه مورد تعقیب و آزار و حتی کشتار قرار گرفتهاند و همین امر موجبات مهاجرت آنان به سرزمینهای تحت کنترل روسیه را فراهم آورده است حدود ششصد خانوار کرد در منطقه قرهباغ اسکان داده شدند.
اکثر کردهای ارمنستان بویژه بعد از دو جنگ کریمه و ایران و روس که هر دو در قرن نوزدهم روی داد به این کشور آمدهاند.
یزیدیها
در حالحاضر یزیدیها بزرگترین اقلیت ارمنستان به شمار میروند آنها کردهائی هستند که دین اصلی خود را حفظ کردهاند آنها به زبان کرمانجی یا کردی شمالی سخن میگویند و تقریباّ تمامی متون مقدس آنها به این زبان است که در بر گیرندهٔ سرودها(pewl) است.
کردها اکثراً در بخش غربی ارمنستان زندگی میکنند. کردهای شوروی سابق در دهه ۱۹۲۰ شروع به نوشتن کردی با الفبای ارمنی کردند در ۱۹۲۷ به لاتین و ۱۹۴۵ به سیریلیک و اکنون به سیریلیک و لاتین مینویسند. آنها یک رادیو و روزنامه تاسیس کردند.
کردهای خراسان
کُردهای خراسان بخشی از مردم کرد ایراناند که پراکنش آنان در منطقه شمال خراسان بزرگ است که این منطقه با نام کردخانه شناخته میشود. زبان مردم این منطقه کردی کرمانجی و دین آنان اسلام است. فرهنگ کردهای خراسان با تفاوتهای جرئی همانند فرهنگ کردی مردم سرزمین کردستان است. کردهای خراسان مسلمان شیعه مذهباند و جمعیتشان" یک میلیون و پانصد هزار نفر" است. ادبیات شفاهی این مردم به علت نداشتن رسم الخط کرمانجی خراسان در معرض آسیب است.
پیشینه
مردم کردتبار منطقهٔ خراسان بنا به منابع تاریخی نوادگان کردهایی هستند که در زمان شاه عباس از منطقه باختری دریاچه ارومیه به این نواحی برای نگاهداری از مرزهای ایران کوچ داده شدند و بنا به روایتی دیگر شاه عباس آنان را به خاطر تضعیف سرکشی خانهای کرمانجی و بکار بردن آنان در مقابله با حملات بیامان ازبکان به خراسان بزرگ کوچاند.
جغرافیا
این منطقه در شمال خراسان در ایران قرار گرفته و ساکنان آن بیشتر اقوام کُرد است. این اقوام شامل حدود ۲۲ ایل یا طوایف مهم کُردی است. اکنون این منطقه با توجه به تقسیمات سیاسی ایران جزئی از استانهای خراسان شمالی، خراسان رضوی و گلستان به حساب میآید. شهرهای قوچان، شیروان، بجنورد، درگز، اسفراین، چناران ، آشخانه و فاروج دارای اکثریت اقوام کرد و شهرهای مشهد، نیشابور و سبزوار دارای اقلیت کرد میباشند و بیشترین جمعیت کردنشین در شهرهای قوچان ، شیروان و بجنورد می باشند.
روستاهای کردنشین
بیشتر روستاهای شهرستان شیروان از جمله;کلاته هندی، بلغان، گرماب، سرچشمه، حصار گلیان، ملاباقر، رزمقان، ورگ، تنسوان، زمان،سرداب،سرانی،کاکلی، پیرشهید و... کرد نشین میباشند. شیخ امیرانلو، میلانلو، سیرسپرانلو، نامانلو، قالتمانلو، تخت، چیرمه، پالکانو در جیریستان، پهلوانلو، بردر، قرچقه، شمخال در باجگیران، توپکانلو، تیتکانلو، حمزه لو، رشوانلو، رودکانلو، در بادام، زیدانلو وروستای یدک (ایگ)در قوچان و بجنورد و درگز، سیوکانلو در اوغاز تازه، کم کیلانلو در باجگیران، ، شهرانلو، دولت خانی و شیخکانلو در اوغاز و چناران و قاسملو در اسفراین طایفه بزرگ میلانلو در درگز، طایفههای شیخوانلو، باچوانلو، قراچورلو، زیدانلو، مادانلو (بادانلو)، کیکانلو، پالکانلو، کیوانلو، زنگنه، تورانلو، دوله شانلو، ارتکانلو، بریوان لو، چگنی، صوفیانلو، بادلو، کپکانلو، گوشانلو، گیلانلو، قرچقه
مردم
استان خراسان شمالی ۸۱۱هزار نفر جمعیت دارد که حدود 40 تا 50 درصد آنان را کردها در برمیگیرند و کردها بزرگترین گروه قومی این استاناند. اینان شیعه مذهب هستند. حدوداً ۲۲ قبیله مهم و ۱۲۲ گروه از این قومیت در خراسان ساکناند. کردهای خراسان از شاخه کرمانجها هستند و به زبان کرمانجی سخن میگویند. یکی از عمده ویژگیهای قوم کرمانج خراسان شمالی که افراد این قوم را از دیگر اقوام ممتاز میکرده پوشش مردان و زنان این قوم بودهاست که اکنون تنها به عنوان زینت به کار برده میشود. تنها بعضاً این پوشش اصیل کرمانجی در میان زنان عشایر، آن هم زنان مسنتر، دیده میشود و گاه نیز اهالی خطه خراسان شمالی در مجالس جشن و شادی اقدام به پوشیدن لباسهای کرمانجی میکنند.
ایل مراد خان که به (حسین زاده)شهرت دارندو بزرگ ترین ایل در شیروان هستند
ایل عمارلو در نیشابور
ایل مژدکانلو در نیشابور
ایل زعفرانلو در نیشابور، قوچان، درگز، و مشهد ساکن هستند.
ایل ملکشاهی و ایل شوهان در کاشمر
ایل زنگنه در خراسان شمالی
قوچان:طوایف زعفرانلو، برانلو ،ارامانلو، سعدانلو، کیوانلو، عمارلو، شادلو، بچاوند، باوه نور در قوچان که همگی از ایل بزرگ حسنلو هستند. شیخ امیرانلو، سووانلو، پیچپرانلو، شاملو، بهادرانلو. توپکانلو، تیتکانلو، حمزه لو، رشوانلو، رودکانلو، زیدانلو
بجنورد: دوانلو در مزوج و بجنورد
رادکان: کاوانلو
اردلان: شارلو، گوشانلو، ترسانلو، بادللو
5:25 am
باشگاه فوتبال تراکتورسازی تبریز
باشگاه فوتبال تراکتورسازی تبریز، که بیشتر با نام تراکتورسازی یا به صورت مخفف تراکتور و در بین طرفداران ترک خود به عنوان تیراختور شناخته میشود، یکی از پرهوادارترین باشگاههای فوتبال در ایران و آسیاست. این باشگاه فوتبال علاوه بر ایران در کشورهایی همچون جمهوری آذربایجان و ترکیه نیز هوادارانی دارد. این تیم در سال ۱۳۴۹ شمسی با حمایت کارخانه تراکتورسازی در شهر تبریز بنیانگذاری شد و هم اکنون تحت مسئولیت سپاه عاشورا است. سپاه عاشورا نقش مهمی در حل مسائل مالی باشگاه تراکتورسازی دارد و این تیم از امکانات ورزشی این ارگان استفاده میکند. همچنین ۳۰٪ سهام باشگاه متعلق به «مؤسسه مالی و اعتباری کوثر» میباشد. علاوه بر این «مؤسسه مهر ایرانیان» وابسته به سپاه پاسداران و شرکت سایپا از دیگر سهامداران و متولیان این باشگاه محسوب میشوند. به همین دلیل تیم تراکتورسازی در رده تیمهای نظامی لیگ قرار گرفته و قادر به گرفتن بازیکن سرباز شده است. و بازیکنان مشمولی که بخواهند خدمت سربازی خود را در ارگان سپاه بگذراند می توانند به این باشگاه نقل مکان کنند.
تراکتورسازی تبریز تا فصل ۸۱-۱۳۸۰ در سطح اول فوتبال ایران بازی میکرد؛ اما در پایان آن فصل به دسته پایینتر سقوط کرد و پس از ۸ سال تلاش ناموفق برای صعود، سرانجام در سال ۱۳۸۸ دوباره به لیگ برتر فوتبال ایران راه یافت.
این تیم پس از صعود به لیگ برتر، روند رو به رشدی داشته و در پایان فصلهای ۸۹-۱۳۸۸، ۹۰-۱۳۸۹، ۹۱-۱۳۹۰ و ۹۲-۱۳۹۱ به ترتیب در جایگاه ۷اُم، ۵اُم، ۲وم و ۲وم ایستاد. تراکتورسازان تبریز موفق شدند با نائب قهرمانی در یازدهمین دوره رقابتهای لیگ برتر فوتبال ایران در سال ۱۳۹۱، جواز حضور در مسابقات لیگ قهرمانان آسیا را برای نخستین بار کسب کنند.
طبق آخرین ردهبندی برترین تیمهای باشگاهی جهان در ۲۰۱۳ میلادی که توسط پایگاه «فوتبال دیتابیس» صورت گرفته، تیم فوتبال تراکتورسازی تبریز با کسب ۱۴۸۰٫۹۵ امتیاز در رده ۳اُم ایران ، ۱۹ اُم آسیا و ۳۰۵ اُم جهان قرار دارد. این ردهبندی توسط فدراسیون بینالمللی تاریخ و آمار فوتبالاعلام شده است .
باشگاه تراکتورسازی تبریز، علاوه بر فوتبال، در رشتههای ورزشی فوتسال، سپک تاکرا و بسکتبال با ویلچر نیز فعالیت میکند.
تاریخچه
پیش از انقلاب
تراکتورسازی در سال ۱۳۵۴ به جام تخت جمشید صعود کرد. آنان در جام تخت جمشید ۱۳۵۴ شرکت کردند و در میان ۱۶ تیم، در جایگاه شانزدهم ایستاده، به دستهٔ پایینتر سقوط کردند. پس از یک سال دوری از سطح اول لیگ فوتبال ایران، آنان در جام تخت جمشید ۱۳۵۶ شرکت کرده و جایگاه پنجم را کسب کردند. در این دوران، سرمربی تراکتورسازی حسین فکری بود و بازیکنانی چون پرویز مظلومی، عباس کارگر و ابراهیم کیانطهماسبی در این تیم بازی میکردند. تراکتورسازی در جام تخت جمشید ۱۳۵۷ هم حاضر بود و تا پیش از تعطیلی مسابقات به دلیل وقوع انقلاب ۱۳۵۷، در جایگاه نهم جدول بودند. این باشگاه در جام حذفی ۱۳۵۶ -که اولین دوره جام حذفی بود- نیز به فینال راه یافت؛ اما در بازی پایانی، نتیجه را به ملوان بندرانزلی باخته و نایبقهرمان شد. در این سالها ماشینسازی نیز به عنوان تیمی از شهر تبریز و قدرتی موازی با تراکتورسازی در فوتبال ایران حاضر بود.
دهه ۱۳۶۰
در دهه ۱۳۶۰ به دلیل وقوع جنگ ایران و عراق، لیگ فوتبال ایران تعطیل بود و تنها جامهای استانی برگزار میشد و تراکتورسازی در لیگ فوتبال تبریز بازی میکرد. در سال ۱۳۶۵، منتخب تبریز متشکل از بازیکنان تراکتورسازی و ماشینسازی به فینال لیگ استانی قدس راه یافت، ولی از تیم استان اصفهان شکست خورد و دوم شد. در این دهه بازیکنانی مانند احد شیخ لاری، حسین قویفکر، غلامرضا باغآبادی و امیر داداشضیایی بازیکنان برجسته تراکتورسازی بودند که در تیم ملی فوتبال ایران نیز بازی کردند. در سالیان پایانی این دهه، واسیلی گوجا مربی اهل رومانی به تراکتورسازی آمد.
دهه ۱۳۷۰ و آغاز دهه ۱۳۸۰
واسیلی گوجا، تیمهای پایه تراکتورسازی را زیر نظر گرفت و به کارهای بنیانی پرداخت. تراکتورسازی متحول شد و دوران موفقی را گذراند. آنان در لیگ آزادگان ۱۳۷۱ در گروه یک بالاتر از استقلال و کشاورز اول شدند، اما در پلیآف با باخت به پاس تهران، به مقام سوم رسیدند. در این تیم که بهترین نتیجه تاریخ تراکتورسازی در لیگ را به دستآورد؛ احد شیخ لاری بعنوان کاپیتان تیم،کریم باقری، سیروس دینمحمدی وحسین خطیبی حضور داشتند. اسماعیل حلالی و علی باغمیشه نیز از آن تیم به تیم ملی فوتبال ایران راه یافتند. تراکتورسازی در سال ۱۳۷۳ با باخت به بهمن در جام حذفی، برای بار دوم در این جام دوم شد. با رفتن بازیکنان کلیدی از تیم، دوران افت باشگاه آغاز شد. محمدحسین ضیایی، جای گوجا را گرفت و بازیکن–مربی تیم شد. باشگاه در لیگ آزادگان ۱۳۷۹، آخر میشود ولی با این وجود سال بعد به حکم فدراسیون فوتبال ایران در لیگ حرفهای تازهتاسیس شرکت میکند. آنان در لیگ برتر فوتبال ایران ۸۰-۸۱ با مربیگری رضا وطنخواه و محمود یاوری باز هم در لیگ آخر شدند و این بار به دسته پایینتر سقوط کردند.
دوران دسته اول: ۱۳۸۱-۱۳۸۸
تراکتورسازی هفت فصل را در لیگ دسته اول فوتبال ایران سپری کرد، و نتوانست به جام خلیج فارس صعود کند. تراکتورسازی در این هفت سال تنها یک بار پلیآف رسید، و با باخت به شیرینفراز کرمانشاه فرصت صعود را از دست داد. در این سالیان ارنست میدندروپ ، فرشاد پیوس، احد شیخ لاری از مربیان باشگاه بودند. سرانجام تراکتورسازی در فصل ۸۸-۸۷ و با مربی گری فراز کمالوند به لیگ برتر صعود کرد.
هواداران
تراکتورسازی پرتماشاگرترین تیم لیگ برتر در فصلهای ۸۸-۱۳۸۷ و ۹۰-۱۳۸۹ و ۹۱-۱۳۹۰ است. به گفتهٔ مدیر باشگاه تراکتورسازی این تیم در سال ۱۳۸۹ حدود ۴۸۲ هزار هوادار رسمی داشته که چندین برابر هوادران ثبتشدهٔ رئال مادرید، یکی از باشگاههای پرطرفدار دنیا، است. این باشگاه پیشتر تعداد تماشاگر ثابتی در ورزشگاه و هوادارانی در داخل تبریز داشت؛ اما اکنون هواداری از این تیم به سراسر آذربایجان و برخی شهرهای دیگر ایران رسوخ کردهاست به گونهای که در چندین بازی در چارچوب لیگ برتر استادیومهای استانهای البرز، قزوین، قم و گیلان نیز در برخی بازیها پذیرای هواداران پرتعداد تراکتورسازی بودهاند، مشخصا هواداران تراکتوری پس از راهیابی به لیگ برتر در سال ۸۸ حضور پرشماری در استادیوم آزادی تهران و در برابر سرخابیهای این شهر داشتهاند.
«پرشورها» لقبی است که پس از انتخاب هواداران تراکتورسازی به عنوان «پرشورترین هواداران ایران» در برنامه نود به آنها داده شد و اینک در بیشتر شهرها و محافل ورزشی کشور با این لقب خوانده میشوند. برخی، شیوهٔ تشویق هواداران این باشگاه را با هواداران فوتبال در شرق آسیا مقایسه میکنند.
تونی، سرمربی پرتغالی پیشین این تیم که سابقه بازی و مربیگری در بنفیکا را دارد، در مورد هواداران این باشگاه گفتهاست: «در ۳۴ سال بازی و مربیگری در تیمهای مختلف چنین استقبالی را از یک تیم ندیده بودم. تماشاگران تبریزی در هر بازی و یا سر تمرین طوری در ورزشگاه حضور مییابند که انگار آن روز را برای تیم جشن گرفتهاند. من در بنفیکا هم چنین هواداران پرشوری ندیده بودم.»
«لوئیس میا»، سرمربی اسپانیایی تیم الجزیره امارات نیز که سابقه بازی در باشگاههای رئال مادرید و بارسلونا را دارد، در نشست خبری پس از بازی رفت با تراکتورسازی در لیگ قهرمانان آسیا ۲۰۱۳، در مورد هواداران تراکتورسازی چنین گفتهاست: «شگفتزده شدم. چنین انتظاری نداشتم. هواداران یار دوازدهم تراکتورسازی بودند. در اسپانیا هم تماشاگران زیادی میآیند؛ اما اینقدر سر و صدا نمیکنند و هیجان ندارند. به خاطر تماشاگران با تعصب به تیم تراکتورسازی تبریک میگویم.»
مسئولان باشگاه تراکتورسازی، شماره پیراهن ۱۲ را به هواداران تراکتورسازی واگذار کردهاند.
تراکتورسازی و مسائل قومیتی
با اینکه تراکتورسازی تنها یک باشگاه ورزشی است، اما امروزه برای هوادران این تیم در ایران جذابیتی فراتر از این دارد و به پدیدهای اجتماعی و ناسیونالیستی بدل شدهاست؛ درصد بالایی از طرفداران، چندان به بازی فوتبال و نتایجاش کار ندارند و به دنبال یک تجمع بیخطر هستند تا وجود خود را ابراز کنند، بگونهای که برخی از هواداران تراکتورسازی رابطه خود و آذربایجان را با باشگاه فوتبال بارسلونا و کاتالونیا مقایسه میکنند؛ عدهای این مقایسه را منتسب به گروهای تجزیه طلب و پان ترک میداند. حمیدرضا صدر در این باره میگوید: «اتفاق خوبی که شاهد آن هستیم، شور و هیجانی است که طرفداران تیم تراکتور سازی تبریز نسبت به تیم شهر خودشان نشان میدهند. این وسط فقط فوتبال نیست که این میزان از علاقه را برانگیختهاست. مسائل قومی و زبانی باعث به وجود آمدن نوعی دوستی بین هواداران و باشگاه تراکتورسازی شده که به زعم من رخداد خوشایندی برای فوتبال ایران است.»
علاوه بر این، بازیهای این تیم به طور ضمنی صحنه استفاده برخی از گروههای قوم گرا و پانترک شده است.این حرکات عمدتاً شامل سردادن شعارها و بردن پارچه نوشتههایی قوم گرایانه بوده و در مواقعی هم مضامینی در حمایت از کشورهای ترکیه و جمهوری آذربایجان داشته است، این رویکردها در مواردی از طرف محافل ورزشی، سیاسی و بخشی از خود مردم آذربایجان مورد انتقاد قرار گرفته اند، این موضوع نمودهای سیاسی هم داشته و در میان مسئولان سیاسی حکومت ایران حساسیت ایجاد کردهاست. حتی شماری از هواداران تراکتورسازی در مقاطعی، شعار «خلیج عربی» سر دادهاند. واکنشهای حکومت به اینگونه مسائل در میان هواداران تراکتورسازی، به دستگیری،درگیری میان ماموران امنیتی و شعاردهندگان، جمع برخی پارچهنوشتهها از ورشگاه و برخی پوسترهای تراکتورسازی از چاپخانهها انجامیدهاست.
زنان هوادار تراکتورسازی
در دیدار دو تیم تراکتورسازی و پرسپولیس، از دور برگشت رقابتهای لیگ نهم، تعدادی از بانوان تبریزی، با حضور در استادیوم، خواهان ورود به ورزشگاه جهت تماشای بازی شدند. این هواداران، با مشاهده جلوگیری نیروهای امنیتی از ورود آنها به ورزشگاه، با رفتن به تپههای مشرف به زمین چمن، به تماشای بازی پرداختند.
تراکتورسازی و دریاچه ارومیه
هواداران این تیم همچنین در طی چند بازی شعارهایی درباره خشک شدن دریاچه ارومیه سر داده و عدهای از آنان با پرچمهای این تیم در ساحل دریاچه حاضر شدهاند.
نمادها و شعارها
تراکتورسازی در بین هوادارانش به «تراختور یا تیراختور» معروف است.«گرگهای سرخ» از دیگر القاب این باشگاه است.«داغلاری سؤکر تیراختور» (به فارسی: با معنی تحت الفظی تراکتور کوهها را می شکافد) یکی از محبوبترین شعارهای دهه ۷۰ در میان هوادارن تراکتورسازی بود.در دوره جدید حضور تیم، شعارهایی مانند «یاشاسین آذربایجان» (به فارسی: زندهباد آذربایجان) و «آذربایجان دیاریمیز، تیراختور افتخاریمیز» (به فارسی: آذربایجان سرزمین ما، تراکتورافتخار ما) استفاده میشوند. هواداران این تیم گاهی در زمان گل خوردن شعار «عيبی يوخ، عيبی يوخ» (به فارسی: عیب نداره) سر میدهند.
ورزشگاه خانگی
تراکتورسازی، تا پیش از سال ۱۳۸۷، بیشتر بازیهای خانگی خود را در ورزشگاه قدیمی تختی تبریز (معروف به باغشمال) برگزار میکرد. ورزشگاه باغشمال با گنجایش ۲۵،۰۰۰ نفر تا پیش از بهرهبرداری از ورزشگاه یادگار امام تبریز، به عنوان ورزشگاه اصلی فوتبال تبریز به حساب میآمد.
باشگاه تراکتورسازی، دارای یک ورزشگاه اختصاصی ۱۰،۰۰۰ نفری به نام ورزشگاه شهید باکری، واقع در کنار کارخانجات تراکتورسازی است. از جمله امکانات این ورزشگاه میتوان به استخر، سونا، سالن بدنسازی، سالن سرپوشیده و چند زمین چمن اشاره کرد.
باشگاه تراکتورسازی، پیش از صعود به لیگ برتر، بازیهای خانگی خود را در لیگ آزادگان ۸۸-۸۷ در این استادیوم برگزار میکرد؛ اما پس از صعود به لیگ برتر، بازیهای خانگی خود را در ورزشگاه یادگار امام تبریز انجام میدهد.
هم اکنون باشگاه تراکتورسازی، بازیهای خانگی رسمی خود را در ورزشگاه یادگار امام تبریز انجام میدهد. این استادیوم، دومین ورزشگاه بزرگ ایران بوده و دقیقا ۶۶٬۸۳۳ صندلی در آن نصب شده است.این ورزشگاه یکی از ۱۴ مکان ورزشی دهکده المپیک تبریز بهشمار میرود.
بلیط فروشی
در تاریخ ورزش ایران، برای نخستین بار طرح استفاده از بلیط الکترونیکی برای تسهیل در خرید بلیط برای هواداران تراکتورسازی، به اجرا درآمد. [۵۸] با این وجود مشکلاتی در اجرای این طرح وجود داشتهاست. [۵۹] تراکتورسازی اولین باشگاه در سطح ایران است که توانسته بلیط فروشی را طبق استاندارد کنفدراسیون فوتبال آسیا بدست بگیرد، گفتنی است بلیط فروشی سایر باشگاهها از طریق هیأت فوتبال استانها انجام میگیرد.
پخش زنده
بازیهای رسمی این باشگاه در لیگ برتر، جام حذفی و لیگ قهرمانان آسیا از شبکه استانی سهند، به طور زنده پخش میشود.امکان مشاهده اینترنتی بازیهای این تیم از طریق وبگاه شبکه سهند نیز وجود دارد. برخی از بازیهای حساس تراکتورسازی از شبکههای دیجیتال ورزش و شما نیز پخش زنده میشوند. افزون بر این بازیهای مهم تراکتورسازی با باشگاههای استقلال، پرسپولیس و سپاهان به صورت زنده از شبکه سراسری سوم سیما، شبکه جهانی جام جم و شبکه جهانی سحر نیز پخش میگردد.
سرود رسمی
تاکنون آهنگها و مارشهای زیادی مربوط به این تیم ساخته و خوانده شدهاست. اما این باشگاه با همکاری صدا و سیمای آذربایجان شرقی در روز ۲۱ خرداد ماه ۱۳۹۱ و طی جشنی که به مناسبت آسیایی شدن تراکتور برگزار شده بود از سرود رسمی این باشگاه که توسط اسفندیار قره باغی اجرا شد، رونمایی کرد.
هماوردان
بازیهای تراکتورسازی در برابر تیمهای پرسپولیس و استقلال تهران پس از صعود مجدد به لیگ برتر در سال ۸۸ پرییننده و حساس بوده اند؛ هواداران تراکتوری حضوری پرشمار در استادیوم آزادی تهران و در برابر سرخابیها و در مواردی بیش از هواداران تیم تهرانی داشتهاند. حاصل کار این تیم در فصول نهم تا یازدهم لیگ برتر و در برابر استقلال، کسب سه تساوی و دو برد و یک باخت بودهاست که دو برد متوالی در لیگهای دهم و یازدهم در استادیوم آزادی به دست آمدهاند. در چارچوب یک بازی از هفته هجدهم لیگ دهم، تراکتورسازی موفق شد با گل کرار جاسم، پرسپولیس را پس از ۱۷ سال شکست دهد. خداداد افشاریان داور میدان، این رقابت را سخت ترین بازی عمرش دانست. کرار، ستاره آن فصل تراکتورسازی در این بازی به دلیل نواخنن سیلی به گوش محسن خانبان کمک داور بازی اخراج شد. اولین برد تراکتور در برابر پرسپولیس و در استادیوم آزادی، در هفته پانزدهم لیگ یازدهم به دست آمدهاست. تراکتورسازی با احتساب بازی برگشت لیگ دهم در هفته هجدهم، پنج برد متوالی شامل یک برد چهار بر یک در هفته سی و دوم در لیگ یازدهم برابر پرسپولیس به دست آورده است.
قهرمانی
لیگ برتر
اولین حضور تراکتورسازی در رقابت های لیگ برتر ایران در سال ۱۳۵۴ بود که بدترین نتیجه را کسب کرد و تیم آخر این رقابتها شد. پس از آن تراکتورسازی در اغلب رقابت های لیگ برتر ایران حضور داشت و جزء یکی از تیم هایی است که در لیگ برتر بیشتر حضور دارد. تراکتورسازی از زمان تاسیس خود تلاش های فراوانی برای کسب جام های قهرمانی کردو این تیم بعد از ۲۳ در لیگ برتر سال ۱۳۷۲ بعد از رقابت تنگاتگ نتوانست نتیجه مطلوب را بدست آورد و به مقام سومی رضایت داد. و بعد آن سال تراکتورسازی چندان در لیگ برتر موفق نبود. بعد از ۴۲ سال از تاسیس این تیم تراکتورسازی برای کسب اولین قهرمانی در لیگ برتر تلاش های فراوانی کرد که با سرمربی گری امیر قلعه نوعی به خاطر بعضی از مشکلات نتوانست قهرمان لیگ برتر ۱۳۹۱ شود و به نائب قهرمانی رضایت داد.سال بعد تراکتورسازی با سرمربی گری تونی اولیویرا باز هم به خاطر بعضی از مشکلات نتوانست به جام قهرمانی در سال ۱۳۹۲ برسد و به نائب قهرمانی رضایت داد.
جام حذفی
تراکتورسازی در اولین دوره جام حذفی تراکتورسازی به فینال رسید، با این وجود ۴ بر ۱ مغلوب ملوان شد. بعد از ۱۸ سال و در سال ۱۳۷۳ تراکتورسازی توانست دوباره به فینال جام حذفی برسد. این تیم مقابل بهمن کرج قرار گرفت، فینال این رقابت به شکل رفت و برگشت انجام شد. در بازی رفت تراکتورسازی ۱ بر صفر بهمن رادر تبریز شکست داد ولی در بازی برگشت با نتیجه ۲ بر صفر مغلوب بهمن شد و از جام باز ماند. در بازی برگشت شبهاتی در مورد اشتباهت عجیب داوری، از جمله مردود اعلام شدن یک گل سالم تراکتورسازی وجود داشتند. سرانجام تراکتورسازی پس از گذشت ۱۹ سال از آخرین حضور خود در فینال جام حذفی در مقابل مس کرمان قرار گرفت و با نتیجه ۱ بر صفر با گل سعید دقیقی به برتری رسید و اولین قهرمانی مهم خود را رقم زد.
باشگاه فوتبال تراکتورسازی تبریز، که بیشتر با نام تراکتورسازی یا به صورت مخفف تراکتور و در بین طرفداران ترک خود به عنوان تیراختور شناخته میشود، یکی از پرهوادارترین باشگاههای فوتبال در ایران و آسیاست. این باشگاه فوتبال علاوه بر ایران در کشورهایی همچون جمهوری آذربایجان و ترکیه نیز هوادارانی دارد. این تیم در سال ۱۳۴۹ شمسی با حمایت کارخانه تراکتورسازی در شهر تبریز بنیانگذاری شد و هم اکنون تحت مسئولیت سپاه عاشورا است. سپاه عاشورا نقش مهمی در حل مسائل مالی باشگاه تراکتورسازی دارد و این تیم از امکانات ورزشی این ارگان استفاده میکند. همچنین ۳۰٪ سهام باشگاه متعلق به «مؤسسه مالی و اعتباری کوثر» میباشد. علاوه بر این «مؤسسه مهر ایرانیان» وابسته به سپاه پاسداران و شرکت سایپا از دیگر سهامداران و متولیان این باشگاه محسوب میشوند. به همین دلیل تیم تراکتورسازی در رده تیمهای نظامی لیگ قرار گرفته و قادر به گرفتن بازیکن سرباز شده است. و بازیکنان مشمولی که بخواهند خدمت سربازی خود را در ارگان سپاه بگذراند می توانند به این باشگاه نقل مکان کنند.
تراکتورسازی تبریز تا فصل ۸۱-۱۳۸۰ در سطح اول فوتبال ایران بازی میکرد؛ اما در پایان آن فصل به دسته پایینتر سقوط کرد و پس از ۸ سال تلاش ناموفق برای صعود، سرانجام در سال ۱۳۸۸ دوباره به لیگ برتر فوتبال ایران راه یافت.
این تیم پس از صعود به لیگ برتر، روند رو به رشدی داشته و در پایان فصلهای ۸۹-۱۳۸۸، ۹۰-۱۳۸۹، ۹۱-۱۳۹۰ و ۹۲-۱۳۹۱ به ترتیب در جایگاه ۷اُم، ۵اُم، ۲وم و ۲وم ایستاد. تراکتورسازان تبریز موفق شدند با نائب قهرمانی در یازدهمین دوره رقابتهای لیگ برتر فوتبال ایران در سال ۱۳۹۱، جواز حضور در مسابقات لیگ قهرمانان آسیا را برای نخستین بار کسب کنند.
طبق آخرین ردهبندی برترین تیمهای باشگاهی جهان در ۲۰۱۳ میلادی که توسط پایگاه «فوتبال دیتابیس» صورت گرفته، تیم فوتبال تراکتورسازی تبریز با کسب ۱۴۸۰٫۹۵ امتیاز در رده ۳اُم ایران ، ۱۹ اُم آسیا و ۳۰۵ اُم جهان قرار دارد. این ردهبندی توسط فدراسیون بینالمللی تاریخ و آمار فوتبالاعلام شده است .
باشگاه تراکتورسازی تبریز، علاوه بر فوتبال، در رشتههای ورزشی فوتسال، سپک تاکرا و بسکتبال با ویلچر نیز فعالیت میکند.
تاریخچه
پیش از انقلاب
تراکتورسازی در سال ۱۳۵۴ به جام تخت جمشید صعود کرد. آنان در جام تخت جمشید ۱۳۵۴ شرکت کردند و در میان ۱۶ تیم، در جایگاه شانزدهم ایستاده، به دستهٔ پایینتر سقوط کردند. پس از یک سال دوری از سطح اول لیگ فوتبال ایران، آنان در جام تخت جمشید ۱۳۵۶ شرکت کرده و جایگاه پنجم را کسب کردند. در این دوران، سرمربی تراکتورسازی حسین فکری بود و بازیکنانی چون پرویز مظلومی، عباس کارگر و ابراهیم کیانطهماسبی در این تیم بازی میکردند. تراکتورسازی در جام تخت جمشید ۱۳۵۷ هم حاضر بود و تا پیش از تعطیلی مسابقات به دلیل وقوع انقلاب ۱۳۵۷، در جایگاه نهم جدول بودند. این باشگاه در جام حذفی ۱۳۵۶ -که اولین دوره جام حذفی بود- نیز به فینال راه یافت؛ اما در بازی پایانی، نتیجه را به ملوان بندرانزلی باخته و نایبقهرمان شد. در این سالها ماشینسازی نیز به عنوان تیمی از شهر تبریز و قدرتی موازی با تراکتورسازی در فوتبال ایران حاضر بود.
دهه ۱۳۶۰
در دهه ۱۳۶۰ به دلیل وقوع جنگ ایران و عراق، لیگ فوتبال ایران تعطیل بود و تنها جامهای استانی برگزار میشد و تراکتورسازی در لیگ فوتبال تبریز بازی میکرد. در سال ۱۳۶۵، منتخب تبریز متشکل از بازیکنان تراکتورسازی و ماشینسازی به فینال لیگ استانی قدس راه یافت، ولی از تیم استان اصفهان شکست خورد و دوم شد. در این دهه بازیکنانی مانند احد شیخ لاری، حسین قویفکر، غلامرضا باغآبادی و امیر داداشضیایی بازیکنان برجسته تراکتورسازی بودند که در تیم ملی فوتبال ایران نیز بازی کردند. در سالیان پایانی این دهه، واسیلی گوجا مربی اهل رومانی به تراکتورسازی آمد.
دهه ۱۳۷۰ و آغاز دهه ۱۳۸۰
واسیلی گوجا، تیمهای پایه تراکتورسازی را زیر نظر گرفت و به کارهای بنیانی پرداخت. تراکتورسازی متحول شد و دوران موفقی را گذراند. آنان در لیگ آزادگان ۱۳۷۱ در گروه یک بالاتر از استقلال و کشاورز اول شدند، اما در پلیآف با باخت به پاس تهران، به مقام سوم رسیدند. در این تیم که بهترین نتیجه تاریخ تراکتورسازی در لیگ را به دستآورد؛ احد شیخ لاری بعنوان کاپیتان تیم،کریم باقری، سیروس دینمحمدی وحسین خطیبی حضور داشتند. اسماعیل حلالی و علی باغمیشه نیز از آن تیم به تیم ملی فوتبال ایران راه یافتند. تراکتورسازی در سال ۱۳۷۳ با باخت به بهمن در جام حذفی، برای بار دوم در این جام دوم شد. با رفتن بازیکنان کلیدی از تیم، دوران افت باشگاه آغاز شد. محمدحسین ضیایی، جای گوجا را گرفت و بازیکن–مربی تیم شد. باشگاه در لیگ آزادگان ۱۳۷۹، آخر میشود ولی با این وجود سال بعد به حکم فدراسیون فوتبال ایران در لیگ حرفهای تازهتاسیس شرکت میکند. آنان در لیگ برتر فوتبال ایران ۸۰-۸۱ با مربیگری رضا وطنخواه و محمود یاوری باز هم در لیگ آخر شدند و این بار به دسته پایینتر سقوط کردند.
دوران دسته اول: ۱۳۸۱-۱۳۸۸
تراکتورسازی هفت فصل را در لیگ دسته اول فوتبال ایران سپری کرد، و نتوانست به جام خلیج فارس صعود کند. تراکتورسازی در این هفت سال تنها یک بار پلیآف رسید، و با باخت به شیرینفراز کرمانشاه فرصت صعود را از دست داد. در این سالیان ارنست میدندروپ ، فرشاد پیوس، احد شیخ لاری از مربیان باشگاه بودند. سرانجام تراکتورسازی در فصل ۸۸-۸۷ و با مربی گری فراز کمالوند به لیگ برتر صعود کرد.
هواداران
تراکتورسازی پرتماشاگرترین تیم لیگ برتر در فصلهای ۸۸-۱۳۸۷ و ۹۰-۱۳۸۹ و ۹۱-۱۳۹۰ است. به گفتهٔ مدیر باشگاه تراکتورسازی این تیم در سال ۱۳۸۹ حدود ۴۸۲ هزار هوادار رسمی داشته که چندین برابر هوادران ثبتشدهٔ رئال مادرید، یکی از باشگاههای پرطرفدار دنیا، است. این باشگاه پیشتر تعداد تماشاگر ثابتی در ورزشگاه و هوادارانی در داخل تبریز داشت؛ اما اکنون هواداری از این تیم به سراسر آذربایجان و برخی شهرهای دیگر ایران رسوخ کردهاست به گونهای که در چندین بازی در چارچوب لیگ برتر استادیومهای استانهای البرز، قزوین، قم و گیلان نیز در برخی بازیها پذیرای هواداران پرتعداد تراکتورسازی بودهاند، مشخصا هواداران تراکتوری پس از راهیابی به لیگ برتر در سال ۸۸ حضور پرشماری در استادیوم آزادی تهران و در برابر سرخابیهای این شهر داشتهاند.
«پرشورها» لقبی است که پس از انتخاب هواداران تراکتورسازی به عنوان «پرشورترین هواداران ایران» در برنامه نود به آنها داده شد و اینک در بیشتر شهرها و محافل ورزشی کشور با این لقب خوانده میشوند. برخی، شیوهٔ تشویق هواداران این باشگاه را با هواداران فوتبال در شرق آسیا مقایسه میکنند.
تونی، سرمربی پرتغالی پیشین این تیم که سابقه بازی و مربیگری در بنفیکا را دارد، در مورد هواداران این باشگاه گفتهاست: «در ۳۴ سال بازی و مربیگری در تیمهای مختلف چنین استقبالی را از یک تیم ندیده بودم. تماشاگران تبریزی در هر بازی و یا سر تمرین طوری در ورزشگاه حضور مییابند که انگار آن روز را برای تیم جشن گرفتهاند. من در بنفیکا هم چنین هواداران پرشوری ندیده بودم.»
«لوئیس میا»، سرمربی اسپانیایی تیم الجزیره امارات نیز که سابقه بازی در باشگاههای رئال مادرید و بارسلونا را دارد، در نشست خبری پس از بازی رفت با تراکتورسازی در لیگ قهرمانان آسیا ۲۰۱۳، در مورد هواداران تراکتورسازی چنین گفتهاست: «شگفتزده شدم. چنین انتظاری نداشتم. هواداران یار دوازدهم تراکتورسازی بودند. در اسپانیا هم تماشاگران زیادی میآیند؛ اما اینقدر سر و صدا نمیکنند و هیجان ندارند. به خاطر تماشاگران با تعصب به تیم تراکتورسازی تبریک میگویم.»
مسئولان باشگاه تراکتورسازی، شماره پیراهن ۱۲ را به هواداران تراکتورسازی واگذار کردهاند.
تراکتورسازی و مسائل قومیتی
با اینکه تراکتورسازی تنها یک باشگاه ورزشی است، اما امروزه برای هوادران این تیم در ایران جذابیتی فراتر از این دارد و به پدیدهای اجتماعی و ناسیونالیستی بدل شدهاست؛ درصد بالایی از طرفداران، چندان به بازی فوتبال و نتایجاش کار ندارند و به دنبال یک تجمع بیخطر هستند تا وجود خود را ابراز کنند، بگونهای که برخی از هواداران تراکتورسازی رابطه خود و آذربایجان را با باشگاه فوتبال بارسلونا و کاتالونیا مقایسه میکنند؛ عدهای این مقایسه را منتسب به گروهای تجزیه طلب و پان ترک میداند. حمیدرضا صدر در این باره میگوید: «اتفاق خوبی که شاهد آن هستیم، شور و هیجانی است که طرفداران تیم تراکتور سازی تبریز نسبت به تیم شهر خودشان نشان میدهند. این وسط فقط فوتبال نیست که این میزان از علاقه را برانگیختهاست. مسائل قومی و زبانی باعث به وجود آمدن نوعی دوستی بین هواداران و باشگاه تراکتورسازی شده که به زعم من رخداد خوشایندی برای فوتبال ایران است.»
علاوه بر این، بازیهای این تیم به طور ضمنی صحنه استفاده برخی از گروههای قوم گرا و پانترک شده است.این حرکات عمدتاً شامل سردادن شعارها و بردن پارچه نوشتههایی قوم گرایانه بوده و در مواقعی هم مضامینی در حمایت از کشورهای ترکیه و جمهوری آذربایجان داشته است، این رویکردها در مواردی از طرف محافل ورزشی، سیاسی و بخشی از خود مردم آذربایجان مورد انتقاد قرار گرفته اند، این موضوع نمودهای سیاسی هم داشته و در میان مسئولان سیاسی حکومت ایران حساسیت ایجاد کردهاست. حتی شماری از هواداران تراکتورسازی در مقاطعی، شعار «خلیج عربی» سر دادهاند. واکنشهای حکومت به اینگونه مسائل در میان هواداران تراکتورسازی، به دستگیری،درگیری میان ماموران امنیتی و شعاردهندگان، جمع برخی پارچهنوشتهها از ورشگاه و برخی پوسترهای تراکتورسازی از چاپخانهها انجامیدهاست.
زنان هوادار تراکتورسازی
در دیدار دو تیم تراکتورسازی و پرسپولیس، از دور برگشت رقابتهای لیگ نهم، تعدادی از بانوان تبریزی، با حضور در استادیوم، خواهان ورود به ورزشگاه جهت تماشای بازی شدند. این هواداران، با مشاهده جلوگیری نیروهای امنیتی از ورود آنها به ورزشگاه، با رفتن به تپههای مشرف به زمین چمن، به تماشای بازی پرداختند.
تراکتورسازی و دریاچه ارومیه
هواداران این تیم همچنین در طی چند بازی شعارهایی درباره خشک شدن دریاچه ارومیه سر داده و عدهای از آنان با پرچمهای این تیم در ساحل دریاچه حاضر شدهاند.
نمادها و شعارها
تراکتورسازی در بین هوادارانش به «تراختور یا تیراختور» معروف است.«گرگهای سرخ» از دیگر القاب این باشگاه است.«داغلاری سؤکر تیراختور» (به فارسی: با معنی تحت الفظی تراکتور کوهها را می شکافد) یکی از محبوبترین شعارهای دهه ۷۰ در میان هوادارن تراکتورسازی بود.در دوره جدید حضور تیم، شعارهایی مانند «یاشاسین آذربایجان» (به فارسی: زندهباد آذربایجان) و «آذربایجان دیاریمیز، تیراختور افتخاریمیز» (به فارسی: آذربایجان سرزمین ما، تراکتورافتخار ما) استفاده میشوند. هواداران این تیم گاهی در زمان گل خوردن شعار «عيبی يوخ، عيبی يوخ» (به فارسی: عیب نداره) سر میدهند.
ورزشگاه خانگی
تراکتورسازی، تا پیش از سال ۱۳۸۷، بیشتر بازیهای خانگی خود را در ورزشگاه قدیمی تختی تبریز (معروف به باغشمال) برگزار میکرد. ورزشگاه باغشمال با گنجایش ۲۵،۰۰۰ نفر تا پیش از بهرهبرداری از ورزشگاه یادگار امام تبریز، به عنوان ورزشگاه اصلی فوتبال تبریز به حساب میآمد.
باشگاه تراکتورسازی، دارای یک ورزشگاه اختصاصی ۱۰،۰۰۰ نفری به نام ورزشگاه شهید باکری، واقع در کنار کارخانجات تراکتورسازی است. از جمله امکانات این ورزشگاه میتوان به استخر، سونا، سالن بدنسازی، سالن سرپوشیده و چند زمین چمن اشاره کرد.
باشگاه تراکتورسازی، پیش از صعود به لیگ برتر، بازیهای خانگی خود را در لیگ آزادگان ۸۸-۸۷ در این استادیوم برگزار میکرد؛ اما پس از صعود به لیگ برتر، بازیهای خانگی خود را در ورزشگاه یادگار امام تبریز انجام میدهد.
هم اکنون باشگاه تراکتورسازی، بازیهای خانگی رسمی خود را در ورزشگاه یادگار امام تبریز انجام میدهد. این استادیوم، دومین ورزشگاه بزرگ ایران بوده و دقیقا ۶۶٬۸۳۳ صندلی در آن نصب شده است.این ورزشگاه یکی از ۱۴ مکان ورزشی دهکده المپیک تبریز بهشمار میرود.
بلیط فروشی
در تاریخ ورزش ایران، برای نخستین بار طرح استفاده از بلیط الکترونیکی برای تسهیل در خرید بلیط برای هواداران تراکتورسازی، به اجرا درآمد. [۵۸] با این وجود مشکلاتی در اجرای این طرح وجود داشتهاست. [۵۹] تراکتورسازی اولین باشگاه در سطح ایران است که توانسته بلیط فروشی را طبق استاندارد کنفدراسیون فوتبال آسیا بدست بگیرد، گفتنی است بلیط فروشی سایر باشگاهها از طریق هیأت فوتبال استانها انجام میگیرد.
پخش زنده
بازیهای رسمی این باشگاه در لیگ برتر، جام حذفی و لیگ قهرمانان آسیا از شبکه استانی سهند، به طور زنده پخش میشود.امکان مشاهده اینترنتی بازیهای این تیم از طریق وبگاه شبکه سهند نیز وجود دارد. برخی از بازیهای حساس تراکتورسازی از شبکههای دیجیتال ورزش و شما نیز پخش زنده میشوند. افزون بر این بازیهای مهم تراکتورسازی با باشگاههای استقلال، پرسپولیس و سپاهان به صورت زنده از شبکه سراسری سوم سیما، شبکه جهانی جام جم و شبکه جهانی سحر نیز پخش میگردد.
سرود رسمی
تاکنون آهنگها و مارشهای زیادی مربوط به این تیم ساخته و خوانده شدهاست. اما این باشگاه با همکاری صدا و سیمای آذربایجان شرقی در روز ۲۱ خرداد ماه ۱۳۹۱ و طی جشنی که به مناسبت آسیایی شدن تراکتور برگزار شده بود از سرود رسمی این باشگاه که توسط اسفندیار قره باغی اجرا شد، رونمایی کرد.
هماوردان
بازیهای تراکتورسازی در برابر تیمهای پرسپولیس و استقلال تهران پس از صعود مجدد به لیگ برتر در سال ۸۸ پرییننده و حساس بوده اند؛ هواداران تراکتوری حضوری پرشمار در استادیوم آزادی تهران و در برابر سرخابیها و در مواردی بیش از هواداران تیم تهرانی داشتهاند. حاصل کار این تیم در فصول نهم تا یازدهم لیگ برتر و در برابر استقلال، کسب سه تساوی و دو برد و یک باخت بودهاست که دو برد متوالی در لیگهای دهم و یازدهم در استادیوم آزادی به دست آمدهاند. در چارچوب یک بازی از هفته هجدهم لیگ دهم، تراکتورسازی موفق شد با گل کرار جاسم، پرسپولیس را پس از ۱۷ سال شکست دهد. خداداد افشاریان داور میدان، این رقابت را سخت ترین بازی عمرش دانست. کرار، ستاره آن فصل تراکتورسازی در این بازی به دلیل نواخنن سیلی به گوش محسن خانبان کمک داور بازی اخراج شد. اولین برد تراکتور در برابر پرسپولیس و در استادیوم آزادی، در هفته پانزدهم لیگ یازدهم به دست آمدهاست. تراکتورسازی با احتساب بازی برگشت لیگ دهم در هفته هجدهم، پنج برد متوالی شامل یک برد چهار بر یک در هفته سی و دوم در لیگ یازدهم برابر پرسپولیس به دست آورده است.
قهرمانی
لیگ برتر
اولین حضور تراکتورسازی در رقابت های لیگ برتر ایران در سال ۱۳۵۴ بود که بدترین نتیجه را کسب کرد و تیم آخر این رقابتها شد. پس از آن تراکتورسازی در اغلب رقابت های لیگ برتر ایران حضور داشت و جزء یکی از تیم هایی است که در لیگ برتر بیشتر حضور دارد. تراکتورسازی از زمان تاسیس خود تلاش های فراوانی برای کسب جام های قهرمانی کردو این تیم بعد از ۲۳ در لیگ برتر سال ۱۳۷۲ بعد از رقابت تنگاتگ نتوانست نتیجه مطلوب را بدست آورد و به مقام سومی رضایت داد. و بعد آن سال تراکتورسازی چندان در لیگ برتر موفق نبود. بعد از ۴۲ سال از تاسیس این تیم تراکتورسازی برای کسب اولین قهرمانی در لیگ برتر تلاش های فراوانی کرد که با سرمربی گری امیر قلعه نوعی به خاطر بعضی از مشکلات نتوانست قهرمان لیگ برتر ۱۳۹۱ شود و به نائب قهرمانی رضایت داد.سال بعد تراکتورسازی با سرمربی گری تونی اولیویرا باز هم به خاطر بعضی از مشکلات نتوانست به جام قهرمانی در سال ۱۳۹۲ برسد و به نائب قهرمانی رضایت داد.
جام حذفی
تراکتورسازی در اولین دوره جام حذفی تراکتورسازی به فینال رسید، با این وجود ۴ بر ۱ مغلوب ملوان شد. بعد از ۱۸ سال و در سال ۱۳۷۳ تراکتورسازی توانست دوباره به فینال جام حذفی برسد. این تیم مقابل بهمن کرج قرار گرفت، فینال این رقابت به شکل رفت و برگشت انجام شد. در بازی رفت تراکتورسازی ۱ بر صفر بهمن رادر تبریز شکست داد ولی در بازی برگشت با نتیجه ۲ بر صفر مغلوب بهمن شد و از جام باز ماند. در بازی برگشت شبهاتی در مورد اشتباهت عجیب داوری، از جمله مردود اعلام شدن یک گل سالم تراکتورسازی وجود داشتند. سرانجام تراکتورسازی پس از گذشت ۱۹ سال از آخرین حضور خود در فینال جام حذفی در مقابل مس کرمان قرار گرفت و با نتیجه ۱ بر صفر با گل سعید دقیقی به برتری رسید و اولین قهرمانی مهم خود را رقم زد.
ساعت : 5:25 am | نویسنده : admin
|
تراکتور چت |
مطلب قبلی